زندگی مستقل
زندگی مستقل
پارت۲۰
سری از اونجا رفتم بیرون رفنم سوار ماشین کوک شدم و گازشو گرفتم خیلی اعصابم خورد بود طرف خونه بودم میخپاستم سری سولو بگیرم برم یجای دور ک کوک دستش بهم نرسه
ویو کوک
از سرویس اومدم بیرون دیدم اعضا دربدر دنبال منن
_چیزی شده؟
جیمین. اتفاق بدی افتاده
_چی.
شوگی. خفه شو فقط گوش کن نارا یکی ک قدو هیکلش شبی تو بودو اورد و تو ذنباری وقتی تو توی سرویس بودی ا.ت و کشید اون گوشه و جلو اون مرتیکه ک از پشا شبیه تو بودو لباساش مثل تو بودو بوسیدو بغل کرد ا.ت هم زد بیرون
_چراا جلوشوو نگرفتینن
نامجون. سری رفت نتونستیم جلوشو بگیریم بیا این سوویچ ماشینمه بگیر برو دنبالش احتمالا اول بره دنبال سول
اعضا با یه ماشین دیگه رفتن کوکم با ماشین نامی
ا.ت به خونه ی مادر پدرش رفت درو خیلی عصبی باز کرد
+سوللل مادر سولو بده من
م.ت. کجاا چیکارر میکنیی
+بچه رو بده مامان بعدادحرف میزنیم
ا.ت با سول بدون هیچ لباسی سوار ماشین شد هوا سرد بودو سول تو ماشین هی بی قراری میکرد از شهر خارج شد تو بیابون بود انتن نمیداد هوا ابری بودو نم نم بارون میومد جاده لیز بود ولی ا.ت بدون هیچ اهمیتی تند میرفت
کوک وارد خونه شد
_ا.تتت کجاستتت
م ت. بردتشش پسرم چییی شده چ اتفاقی افتاده
تهیونگ مامان بعدا برات تعریف میکنم
جیمین پیش پدرو مادر موندو براشون تعریف کرد تهیونگ و اعضا دنبال ا.ت گشتن اعضا باهم میرفتن در خونه ی دوستاش اشناهاش هم کلاسیاش ولی نبود حتی به باشگاهه قبلیشم سر زدن ولی کسی نبود جونگ کوک تنها داشت حرکت میکرد و تهیونگ با ماشینش پشتش بود ا.ت تند میرفت که سول داشت با دستگیره ی دره ماشین بازی میکرد و اون اهنگی رو میخوند ک کوک همیشه براش میخونه تک تک اون کلمات ک اهنگاشون توش مرور میشد یاد خاطرات کوک بود ک ا.ت رو اذیت میکرد همونطور ک سول با دستگیره بازی میکرد در باز شد چون ا.ت درارو قفل نکردو قفل بچه رو نزد در باز شدو ناگهان سول افتاد زمین و...
#fake_bts
پارت۲۰
سری از اونجا رفتم بیرون رفنم سوار ماشین کوک شدم و گازشو گرفتم خیلی اعصابم خورد بود طرف خونه بودم میخپاستم سری سولو بگیرم برم یجای دور ک کوک دستش بهم نرسه
ویو کوک
از سرویس اومدم بیرون دیدم اعضا دربدر دنبال منن
_چیزی شده؟
جیمین. اتفاق بدی افتاده
_چی.
شوگی. خفه شو فقط گوش کن نارا یکی ک قدو هیکلش شبی تو بودو اورد و تو ذنباری وقتی تو توی سرویس بودی ا.ت و کشید اون گوشه و جلو اون مرتیکه ک از پشا شبیه تو بودو لباساش مثل تو بودو بوسیدو بغل کرد ا.ت هم زد بیرون
_چراا جلوشوو نگرفتینن
نامجون. سری رفت نتونستیم جلوشو بگیریم بیا این سوویچ ماشینمه بگیر برو دنبالش احتمالا اول بره دنبال سول
اعضا با یه ماشین دیگه رفتن کوکم با ماشین نامی
ا.ت به خونه ی مادر پدرش رفت درو خیلی عصبی باز کرد
+سوللل مادر سولو بده من
م.ت. کجاا چیکارر میکنیی
+بچه رو بده مامان بعدادحرف میزنیم
ا.ت با سول بدون هیچ لباسی سوار ماشین شد هوا سرد بودو سول تو ماشین هی بی قراری میکرد از شهر خارج شد تو بیابون بود انتن نمیداد هوا ابری بودو نم نم بارون میومد جاده لیز بود ولی ا.ت بدون هیچ اهمیتی تند میرفت
کوک وارد خونه شد
_ا.تتت کجاستتت
م ت. بردتشش پسرم چییی شده چ اتفاقی افتاده
تهیونگ مامان بعدا برات تعریف میکنم
جیمین پیش پدرو مادر موندو براشون تعریف کرد تهیونگ و اعضا دنبال ا.ت گشتن اعضا باهم میرفتن در خونه ی دوستاش اشناهاش هم کلاسیاش ولی نبود حتی به باشگاهه قبلیشم سر زدن ولی کسی نبود جونگ کوک تنها داشت حرکت میکرد و تهیونگ با ماشینش پشتش بود ا.ت تند میرفت که سول داشت با دستگیره ی دره ماشین بازی میکرد و اون اهنگی رو میخوند ک کوک همیشه براش میخونه تک تک اون کلمات ک اهنگاشون توش مرور میشد یاد خاطرات کوک بود ک ا.ت رو اذیت میکرد همونطور ک سول با دستگیره بازی میکرد در باز شد چون ا.ت درارو قفل نکردو قفل بچه رو نزد در باز شدو ناگهان سول افتاد زمین و...
#fake_bts
۵.۶k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.