☆★تکپارتی جیمین☆★
*وقتی دیر میاد خونه*
ا.ت ویو
صب بیدار شدم چشمامو مالوندم به کنارم یعنی جای جیمین دست زدم...جیمین نبود
دیدم صدای آب میاد حتما حمومه...
بلند شدم رفتن دستشویی کارای مربوط رو کردم برگشتم...جیمین داشت کت شلوارشو میپوشید...
جیمین:اوو چاگیا بیدار شدی؟چطوری*بوسی*دن
ا.ت:اومم خوبم...میری شرکت؟
جیمین:آره چاگیا یه کار مهم دارم تو شرکت شاید تا شب نیام...مراقب خودت باش غذاتو کامل بخور*خنده و بغل
ا.ت:هوففف باش بچه نیستم که*لبخند
جیمین:میدونم بچه نیستی سری قبل یکمم دیر میومدم غش کرده بودی
ا.ت:....
جیمین:چاگیا کاری نداری دارم میرما....
ا.ت:خدافظ بیبی...کاراتو انجام بده زود بیا باشه*کیوت
جیمین:سعی میکنم...چالگا چاگیا(خدافظ) *کی*س کوتاه
.....
ا.ت:رفتم صبحانه خوردم جیمین ک دیر میاد تا حد مرگ سریال دیدم
.......
ناهار شد رامیون درست کردم خوردم داشتم با گوشیم ور میرفتم دیدم از موچی پیام اومد
پیامک:
جیمین:سلام بیب...چطوری غذا خوردی؟
ا.ت:سلام چاگی..اهوم
کی میای؟
جیمین:همینطور گه گفتم یکم طول
میکشه کارم
ا.ت:باشه
هوففففف
شب بود دیگه خوابم میومد
رفتم بخوابم ساعت23:35بود
شاید جیمینی یکم دیگه بیاد... تا سرمو گذاشتم بالش خوابم برد...
جیمین ویو
کارام تموم شد دیدم ساعت00:20 اووو خیلی دیره...ماشینو روشن کردم
رسیدم خونه اروم درو باز کردم حدس میزدم ا.ت خواب باشه...دیدم خیلی کیوت خوابیده و عروسک خرسیشو بغل کرده
لباسامو عوض کردم آروم دراز کشیدم رو تخت و از پشت بغلش کردم و گردنشو بوس*یدم
جیمین:بیب فردا واست جبران میکنم*آروم
......
ههههه سلام بعد قرن ها اومدم ولی تکمارتی رو ریدم
نظر و لایک یادت نره بیب🥲❤️
یه تکپارتی دیگم بود اره؟اونم بنویسم از تهیونگ بود فک کنم
ا.ت ویو
صب بیدار شدم چشمامو مالوندم به کنارم یعنی جای جیمین دست زدم...جیمین نبود
دیدم صدای آب میاد حتما حمومه...
بلند شدم رفتن دستشویی کارای مربوط رو کردم برگشتم...جیمین داشت کت شلوارشو میپوشید...
جیمین:اوو چاگیا بیدار شدی؟چطوری*بوسی*دن
ا.ت:اومم خوبم...میری شرکت؟
جیمین:آره چاگیا یه کار مهم دارم تو شرکت شاید تا شب نیام...مراقب خودت باش غذاتو کامل بخور*خنده و بغل
ا.ت:هوففف باش بچه نیستم که*لبخند
جیمین:میدونم بچه نیستی سری قبل یکمم دیر میومدم غش کرده بودی
ا.ت:....
جیمین:چاگیا کاری نداری دارم میرما....
ا.ت:خدافظ بیبی...کاراتو انجام بده زود بیا باشه*کیوت
جیمین:سعی میکنم...چالگا چاگیا(خدافظ) *کی*س کوتاه
.....
ا.ت:رفتم صبحانه خوردم جیمین ک دیر میاد تا حد مرگ سریال دیدم
.......
ناهار شد رامیون درست کردم خوردم داشتم با گوشیم ور میرفتم دیدم از موچی پیام اومد
پیامک:
جیمین:سلام بیب...چطوری غذا خوردی؟
ا.ت:سلام چاگی..اهوم
کی میای؟
جیمین:همینطور گه گفتم یکم طول
میکشه کارم
ا.ت:باشه
هوففففف
شب بود دیگه خوابم میومد
رفتم بخوابم ساعت23:35بود
شاید جیمینی یکم دیگه بیاد... تا سرمو گذاشتم بالش خوابم برد...
جیمین ویو
کارام تموم شد دیدم ساعت00:20 اووو خیلی دیره...ماشینو روشن کردم
رسیدم خونه اروم درو باز کردم حدس میزدم ا.ت خواب باشه...دیدم خیلی کیوت خوابیده و عروسک خرسیشو بغل کرده
لباسامو عوض کردم آروم دراز کشیدم رو تخت و از پشت بغلش کردم و گردنشو بوس*یدم
جیمین:بیب فردا واست جبران میکنم*آروم
......
ههههه سلام بعد قرن ها اومدم ولی تکمارتی رو ریدم
نظر و لایک یادت نره بیب🥲❤️
یه تکپارتی دیگم بود اره؟اونم بنویسم از تهیونگ بود فک کنم
۳.۹k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.