دیداردوباره

#دیداردوباره

#پارت ـ یازدهم

ــ امروز ساعت ۶ پیش برج نامسان میبینمت
فعلا

ویوا/ت

+هنوزم دودل بودم
اگه بخواد دوباره منو ول کنه چی اگه حرفاش فقط دروغ باشه چی
باید فقط فکر کنم هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده
نباید الکی خودمو درگیر کنم.

+خانم چو

!بله اتفاقی افتاده

+من امروز یه کاری برام پیش اومده می‌خوام یه ساعت زود تر برم اگه میشه اینو به عنوان مرخصی آخر وقت ثبت کنید تا من برم.

!الان براتون ثبتش میکنم.
خب خانم پارک ثبت شد.

+خیلی ممنونم ازت.

بعداز اینکه مرخصی آخر وقت گرفتم راه افتادم و رفتم دنبال جو وون.

ویو جلوی در مدرسه

& سلام مامانی (بغض)

+سلام خوشگل مامان سرت چیشده؟

&مامانی هق
امروز توی مدرسه هق زنگ ورزش هق چندتاپسر اومدن هق سرمو زدن توی دیوارهق

+خوشگل مامان گریه نکن.
اسم پسره چی بود مامان.

&چان با دوستاش.

+فردا میام بامعلمت صحبت میکنم که دیگه نذاره اذیتت کنن باشه پسرم
(سرشو بوسید)

&باشه مامان

+جو وونا دوست داری باباتو ببینی؟

ــ بابام آره چطور مگه؟

+خب بیا سوار ماشین بشین می‌خوام ببرمت پیش بابات تا بیبینیش.

&باشه مامانی(ذوق زده)


ادامه دارد..............
دیدگاه ها (۰)

سه پارتی درخواستی:جیمینوقتی میخواستی برای تولدش سوپرایزش کنی...

#دیداردوباره#پارت۱۲&مامانی میگم بابا چرا مارو ول کرد؟ویو ا/ت...

تکپارتی درخواستی: شوگا وقتی یهو بوسش میکنیویو ا/تصبح بانور آ...

تکپارتی درخواستی: جیهوپ وقتی مریض شدیویوا/تصبح بازتا...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۷

💫part 5&داداش"بله&فردا چند شنبست؟ " چهارشنبه&پس باید برم مدر...

part4🦋-مامان درش از این طرفه بیا ×باشه-سلام خانم من یه وقت م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط