کیمیاگر

#کیمیاگر
#قسمت_پنجم


🕰 نگهبانی که دیروز با یونس رو به رو شده بود...

⭐️ لبخند زنان پیش آمد و نگاهی به او کرد و گفت:

⚪️ دوست داشتم بیش از این گوشمالی ات دهم!

✨ بعد کنار رفت و گفت:

⚪️ پیش کار جناب وزیر وساطتت کرده، وگرنه هنوز با تو کار داشتم.

✨ یونس نورا را با گوشه ی چشم پایید. ترجیح داد که در حضور او ساکت بماند. سرش را پایین انداخت و آرام گفت:

🟤 در فرصت مناسبی با هم صحبت می کنیم.

✨ سلیم که انگار شکمش را روی تنش به زور نگه داشته بود، از همان دور که داشت می آمد، با دیدن یونس لبخند زد.



⭐️ او را در آغوش گرفت و در گوشش گفت:

🟣 امیدوارم حیثیتی را که در این چند سال جمع کرده ام، نابود نکنی!

✨ جابر به سلیم سلام کرد و با او دست داد.

✨ نورا کنارتر ایستاده بود. سلیم نگاهی به قامتش انداخت که در میان چادر پوشیده بود. اشاره کرد به نگهبان ها که راه را برایشان باز کنند.

✨ بیت الحکمه ساختمان بزرگ مستطیل شکلی بود با آجرهای سرخ رنگ. حیاط سرسبزی داشت پر از درختان انجیر.

✨ در میان درختان انجیر و باغچه های سرسبز حیاط، کنیزکان با لباس های رنگارنگ می لولیدند و برخی نیز در گوشه و کنار هم صحبت دانش آموزان بودند.

#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
دیدگاه ها (۱)

#کیمیاگر#قسمت_پنجم⭐️ دور تا دور حیاط را حجره و ستون ها احاطه...

#آسیب_های_فضای_مجازی_برخانوادهبسم الله الرحمن الرحیمباسلام خ...

#کیمیاگر#قسمت_پنجم⭐️ یحیی گام هایش را آهسته تر کرد. برگشت و ...

#کیمیاگر#قسمت_پنجم🔵 آداب سخن گفتن با بزرگان را هنوز نمی دانی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط