توی فنجان غزل هی بیت میریزم
توی فنجان غزل هی بیت میریزم
بمان
تا بفهمی درسکوت از حرف لبریزم
بمان
لااقل یکبار پیش من بشو سر به هوا
اشکهایم را ببین ... ازبغض سر ریزم
بمان
پادشاه سرزمین شعرهایم بوده ای
گرچه پیش چشم تو انگار ناچیزم
بمان
کوله بارت را زمین بگذار..قدری
صبر کن
قدر یک فنجان کوچک شعر میریزم
بمان
بمان
تا بفهمی درسکوت از حرف لبریزم
بمان
لااقل یکبار پیش من بشو سر به هوا
اشکهایم را ببین ... ازبغض سر ریزم
بمان
پادشاه سرزمین شعرهایم بوده ای
گرچه پیش چشم تو انگار ناچیزم
بمان
کوله بارت را زمین بگذار..قدری
صبر کن
قدر یک فنجان کوچک شعر میریزم
بمان
- ۳۹۷
- ۰۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط