چه جان سختم که بعد از رفتن تو باز جان دارم

چه جان سختم که بعد از رفتن تو، باز جان دارم!
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم

کسی از ظاهر یک کوه، حالش را نمی فهمد
به ظاهر ساکتم؛ در سینه ام آتشفشان دارم

پس از تو باختم خورشید خوش رنگ زمینم را!
پس از تو نفرتِ دیرینه ای از آسمان دارم

پُر از دلشوره بودم در کلاس گرمِ آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم!

چه حسّ نادری؛ با فتح الماس حضور تو
تمام لحظه ها احساس می کردم «جهاندار»م!

اگرچه لحظه های خوب عمرِ کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه بر زبان دارم

نًفس های تو را آن روزها در شیشه پُر کردم
«هوا»ی روزهای بودنت را همچنان دارم
دیدگاه ها (۳)

هرکه عشق دیگری در قلب او جا می شودعاقبت با قاب عکسی کهنه تنه...

🌹 دعای_امروزخدایـا همانگونهڪه چشم هایمان را ازخواببیدار میڪ...

من چرادل به تو دادم که دلم می شکنییا چه کردم که نگه باز به م...

توی ‌فنجان‌ غزل‌ هی ‌بیت ‌میریزمبمانتا بفهمی ‌درسکوت‌ از حرف...

# رز _ سیاه PART _ 49تارا: از وقتی یادمه بعد یه دوره کوتاهی ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط