پارت ❼
پارت ❼
فلش بک 👣
ات ویو
داشتم تکالیفم رو مینوشتم که در زده شد خدمتکار بود گفتم چی شده گفت ارباب بزرگ کارتون داره تعجب کردم کوکم که خونه نبود وگرنه اگه بفهمه کلم رو میکنه که چرا بدون اجازش رفتم پیش ارباب بزرگ درسته پدر بزرگ مونه ولی خب کوک بدش میاد من با کسی حرف بزنم حتی بابام هم وقتی هست باهاش صحبت میکنم اونجوری کلمو میکند یبار اخه این اتفاق افتاده بودو کل وسایل اتاقمو شکوند و بهم ریخت که اینه شکست و شیشه رفت تو دستم 🥲 من بدبختم کاری نمیتونستم کنم حالا معلوم نیس باید چیکار کنم. حالا که نیست مشکلی نیست نه؟
در زدن
∆بیا تو
+پدربزرگ کارم داشتین
∆اوه بله بیا تو بشین
∆خب خودتم خوب میدونی کوک عاشقته؟
+چی( اینجا تازه فهمیدم کوک دوسش داره )
∆خب اره کوک دوست داره و دخترم به نظر من بهتره وقتی که ۱۸ سالت شد ازدواج کنی اونم با کوک
+من من نمیخوامش! من دوسش ندارم چی دارید میگید
∆ببین دختر جون تا الان زیر نظر کوک بودی الانم هستی وگرنه میدونستم چجوری اون زبونتو کوتاه کنم
+هه اگه کوک نبود چیکار میکردید ها؟
∆درست صحبت کن! من همسن تو نیستم بچه فکر کردی کی هستی ها؟ مطمعن باش اگه کوک نبود تو هیچی نبودی و مطمعن باش اگه با کوک ازدواج نکنی ظرر بزرگی میکنی!
+چه ظرری دقیقا؟
∆دختر جون خودتو بزرگ نشون نده تو هنوز همونی هستی که گند کاریات رو کوک جمع میکنه اون اگه دوست نداشت هیچی نبودی بعدشم نزار کاری کنم به پای کوک بیفتی من کوک و به اینجا رسوندم به جایی رسوندم که دیگه خودمم ازش میترسم وحساب میبرم پس دهنتو ببند و اگه بهت درخواست داد قبول کن!
+.....
فلش بک 👣
ات ویو
داشتم تکالیفم رو مینوشتم که در زده شد خدمتکار بود گفتم چی شده گفت ارباب بزرگ کارتون داره تعجب کردم کوکم که خونه نبود وگرنه اگه بفهمه کلم رو میکنه که چرا بدون اجازش رفتم پیش ارباب بزرگ درسته پدر بزرگ مونه ولی خب کوک بدش میاد من با کسی حرف بزنم حتی بابام هم وقتی هست باهاش صحبت میکنم اونجوری کلمو میکند یبار اخه این اتفاق افتاده بودو کل وسایل اتاقمو شکوند و بهم ریخت که اینه شکست و شیشه رفت تو دستم 🥲 من بدبختم کاری نمیتونستم کنم حالا معلوم نیس باید چیکار کنم. حالا که نیست مشکلی نیست نه؟
در زدن
∆بیا تو
+پدربزرگ کارم داشتین
∆اوه بله بیا تو بشین
∆خب خودتم خوب میدونی کوک عاشقته؟
+چی( اینجا تازه فهمیدم کوک دوسش داره )
∆خب اره کوک دوست داره و دخترم به نظر من بهتره وقتی که ۱۸ سالت شد ازدواج کنی اونم با کوک
+من من نمیخوامش! من دوسش ندارم چی دارید میگید
∆ببین دختر جون تا الان زیر نظر کوک بودی الانم هستی وگرنه میدونستم چجوری اون زبونتو کوتاه کنم
+هه اگه کوک نبود چیکار میکردید ها؟
∆درست صحبت کن! من همسن تو نیستم بچه فکر کردی کی هستی ها؟ مطمعن باش اگه کوک نبود تو هیچی نبودی و مطمعن باش اگه با کوک ازدواج نکنی ظرر بزرگی میکنی!
+چه ظرری دقیقا؟
∆دختر جون خودتو بزرگ نشون نده تو هنوز همونی هستی که گند کاریات رو کوک جمع میکنه اون اگه دوست نداشت هیچی نبودی بعدشم نزار کاری کنم به پای کوک بیفتی من کوک و به اینجا رسوندم به جایی رسوندم که دیگه خودمم ازش میترسم وحساب میبرم پس دهنتو ببند و اگه بهت درخواست داد قبول کن!
+.....
۴.۴k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.