< مغرور فداکار >
< مغرور فداکار >
(پارت ۳,, فصل ۲)
با صدای الارم بیدار شدم...
دیشب زنگ زده بودم ب مدیر مرخصی فوری رو گرفتم
ساعت ۷ بود دیر شد... ادرسی ک فرستاده بود خیلی دور بود
رسیدم اونجا ی جای دور اما سرسبز یه خونه ویلایی خوشگل اونجا بود...
جای تعجب داره از اینکه اقای جئون اینجاس و چرا از عمارت خودش اومده اینجا..
زنگ رو زدم... خودمو معرفی کردم و در باز شد
وارد شدم
&دختر گلم خوشحالم دوباره میبینمت...
باید میومدی به من سر میزدی
-سلام حالتون خوبه؟ نمیخواستم یاداوری دردتون باشم..
&این چ حرفیه... بیا بشین باهات صحبت دارم..
-بله منم کلی سوال دارم
&میدونم رفتار تهیونگ خیلی عجیب بوده... ولی ی اتفاقاتی در حال افتادنه
-چیشده اقای جئون
& خوب گوش کن...
بزرگترین مافیای تایلند دنبال توعه...
زور من بهش میرسه اما با چند تا از مافیاهای کره ک دشمن من هستن، دوسته
واسه همین احتیاط میکنم
باید نقشه اشو بفهمم تا بتونم بهش حمله کنم
پس اومدم اینجا و ته و سورا هم قایم شدن...
ولی هدف اصلی اون تویی نمیدونم چرا ولی ی حدسیاتی دارم ..
نمیخواد بدونی فقط باید فرار کنی یجایی رو واست ترتیب دادم...
قطعا تا الان خونتو پیدا کردن
منتظر فرصتی هستن ک بدزدنت ک ردی به جا نزارن...
-موقعیت رو درک میکنم... اسمش چیه؟
&کیم سوک جین...
-خب اصلا چرا دشمن شماست
&بخاطر کینه قدیمی بین کوک و اونه
اون دوتا خیلی صمیمی بودن..
اون ، کوک و ته بهترین رفاقت رو داشتن... کسی نمیدونه بین اونا چیشد...
-متوجه شدم... الان چکار کنم
& وسایلتو جمع کن بادیگارد باهات میفرستم چون خطرناکه... میبرنت اونجا ک درامان باشی..
- بله.. ممنون با اینکه وظیفه شما نیست ولی خیلی ممنونم(ادای احترام)
& دخترم این حرفو نزن... برو فعلا خداخافظ
- بله ممنون...
با دوتا بادیگارد حرکت کردم...
رفتم تو خونه وسایل رو جمع کردم خواستم بیام بیرون یهو....
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
(پارت ۳,, فصل ۲)
با صدای الارم بیدار شدم...
دیشب زنگ زده بودم ب مدیر مرخصی فوری رو گرفتم
ساعت ۷ بود دیر شد... ادرسی ک فرستاده بود خیلی دور بود
رسیدم اونجا ی جای دور اما سرسبز یه خونه ویلایی خوشگل اونجا بود...
جای تعجب داره از اینکه اقای جئون اینجاس و چرا از عمارت خودش اومده اینجا..
زنگ رو زدم... خودمو معرفی کردم و در باز شد
وارد شدم
&دختر گلم خوشحالم دوباره میبینمت...
باید میومدی به من سر میزدی
-سلام حالتون خوبه؟ نمیخواستم یاداوری دردتون باشم..
&این چ حرفیه... بیا بشین باهات صحبت دارم..
-بله منم کلی سوال دارم
&میدونم رفتار تهیونگ خیلی عجیب بوده... ولی ی اتفاقاتی در حال افتادنه
-چیشده اقای جئون
& خوب گوش کن...
بزرگترین مافیای تایلند دنبال توعه...
زور من بهش میرسه اما با چند تا از مافیاهای کره ک دشمن من هستن، دوسته
واسه همین احتیاط میکنم
باید نقشه اشو بفهمم تا بتونم بهش حمله کنم
پس اومدم اینجا و ته و سورا هم قایم شدن...
ولی هدف اصلی اون تویی نمیدونم چرا ولی ی حدسیاتی دارم ..
نمیخواد بدونی فقط باید فرار کنی یجایی رو واست ترتیب دادم...
قطعا تا الان خونتو پیدا کردن
منتظر فرصتی هستن ک بدزدنت ک ردی به جا نزارن...
-موقعیت رو درک میکنم... اسمش چیه؟
&کیم سوک جین...
-خب اصلا چرا دشمن شماست
&بخاطر کینه قدیمی بین کوک و اونه
اون دوتا خیلی صمیمی بودن..
اون ، کوک و ته بهترین رفاقت رو داشتن... کسی نمیدونه بین اونا چیشد...
-متوجه شدم... الان چکار کنم
& وسایلتو جمع کن بادیگارد باهات میفرستم چون خطرناکه... میبرنت اونجا ک درامان باشی..
- بله.. ممنون با اینکه وظیفه شما نیست ولی خیلی ممنونم(ادای احترام)
& دخترم این حرفو نزن... برو فعلا خداخافظ
- بله ممنون...
با دوتا بادیگارد حرکت کردم...
رفتم تو خونه وسایل رو جمع کردم خواستم بیام بیرون یهو....
#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره
#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
۸.۱k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.