< مغرور فداکار >

< مغرور فداکار >
(پارت ۵,, فصل ۲)

یهو یه شک بهم وارد شد و بیدار شدم...

چ خواب خوبی بود...

حیف که واقعی نبود...

در دوباره باز شد...

دوتا بادیگارد اومدن و منو بردن بیرون...

پیرهنم پاره پاره شده بود...

×اوه حیفه لباس تنت باشه...

! از همون اول گفته بودم ی تیک ماهیی

-تو تووووووو توعه عوضی حرومزاده... تقصیر تو بود ک کوک مرددددد

! اروم باش پرنسس...

-خفه شو....

×نمیگی کوک کجاس ن؟

-پدر همین رایسون حرومزاده کشتش چرا نمیفهمییییی

! پدر من ب سمت راستش تیر زد ک پایین بود امکان مردنش خیلی کمه... اونم کوک چطور بمیره؟

-چرا باور نمی کنین؟

! اقای کیم این باور نمیکنه... بزار فعلا یکم خوش بگذرونیم

×باشه برو تو اتاق زود تمومش کن

- عوضیا ولم کنینینینینینینبنبن تمومش کنییینننننننننن(داد)

اون عوضی منو برد تو اتاق لباسمو دراورد دستشو برد ب سوتینم و بازش کرد...

ممه هامو با دستش گرفت....

و گردنمو میبوسید...

ک یهو ی چاقو از گردنش رد شد... و خون پاشید...

افتاد و یکی با لباس پوشیده سیاه پشت سرش بود و گردنشو با چاقو برید...

مرد سیاه پوش: من خودم هنوز دست نزدم این عوضی چطور جرات میکنه ...

-صبر کن ببینم تو......


#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره

#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor