مغرور فداکار

< مغرور فداکار >
(پارت ۴,, فصل ۲)

ویو ها ایل**

رفتم تو خونه وسایل رو جمع کردم

خواستم بیام بیرون یهو یه چیزی پشت سرم احساس کردم

تا خواستم برگردم ی دستمال گذاشتن رو دهنم... سعی کردم جداش کنم ولی نشد...

±سیاهی±

ویو پدر کوک **
(بادیگارد ¶)

¶ اقای جئون خانم کیم گمشده

& لعنت ب جین...همون اول باید می کشتمش...تقصیر دلسوزی های کوکه...

باید زنگ بزنم تهیونگ

&الو

*سلام اقای جئون

& ها ایل دزدیده شده مخفی گاه جینو پیدا کن..

*باشه اون عوضی...

ویو ها ایل**

چشامو باز کردم همه جا سیاه بود...

ی در دیدم رفتم اونجا در زدم

-کمک کمک(داد)

یهو در باز شد

رفتم عقب..ی اقای قد بلند وارد شد

-تو تو کی هستی

(جین ×)

×به به... بالاخره دیدمت...

- گفتم کی

×فکر کنم بدونی ک من کیم

-سوکجین

×افرین... خب حالا ب سوال من جواب بده

-نمیفهمم ب من چ تو با کوک مشکل داری... اون دیگ مرده بفهمممممم

×کوک بمیره؟ هع فکر کردی باور میکنم؟

بگو کجاست وگرنه میکشمت

-اسکلی؟ میگم مردههههههههههه (داد)

×کوک سگ جونه نمیمیره

-وقتی تیر بخوره بهت بمیری بازم میگی سگ جون؟

×بیارینش بیرون...

بردنم تو حیاط...

×میگی یا غرقت کنم تو اب

-چرا اذیتم میکنی ها؟ میدونی مرده فقط میخواین منو اذیت کنین (گریه)

×گریه نکن فقط جواب منو بده وگرنه همین اسلحه رو میکنم تو دهنت و خلاص

-بکنی ممنون میشم... فک کنم بدونی خواستم خودکشی کنم بجام این کارو بکن راحت میشم


×هع خیال کردی ولت میکنم... زجرش بدین تا اعتراف کنه

بردنم اونجا و با شلاق منو میزدن...

ولم کردن...رفتن بیرون

کل بدنم درد میکرد و خون میومد...

احساس کردم چشام داره سیاهی میره خوابم میومد...

صدای اشنایی بگوشم میخورد

( +سلام بانوی من

- کوک تویی

(+ اهوم منم... ببین با بدنت چکار کردن اون عوضیا

-چرا رفتی ها؟؟

(+ من همینجام نگران نباش...

-اما...

یهو یه شک بهم وارد شد و بیدار شدمم

#سناریو #جین #شوگا #جیمین #نامجون #وی #کوک #جیهوپ #بی_تی_اس#ارمی #کیپاپ #کیپاپر #کره

#South_Korea #Army #Love
#Taehyung #Jin #JHop #Jimin #Kook #Namjoon #Shuga #BTS #Kpop #clip #music_video #music #life #hope #peace #humor
دیدگاه ها (۲۰)

< مغرور فداکار >(پارت ۵,, فصل ۲) یهو یه شک بهم وارد شد و بید...

اسمون زیادی قشنگه ᰔᩚᰔ

< مغرور فداکار >(پارت ۳,, فصل ۲)با صدای الارم بیدار شدم...دی...

#سناریو🫂درخواستی 🫂وقتی به خاطر رژیم های سختی که میگیریم به ش...

{مافیای من}{پارت ۴}داشتن حرف میزدن که یهو جیهوپ اومد داخل ☆ر...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط