فیک

#فیک
#درخواستی
#لینو

P⁹

پیش برادرت بودی‌....
دقیقا دو هفته قبل از تصادف رانندگی ای که مجنر به مرگ برادرت و زن برادرت شد....
یادت بود که برادرت بهت گفته بود کمو بیش حافظه‌ت رو از دست دادی....
اون روز وحشتناک.....
دوها رو پیش تو گذاشتن....
و خودشون رفتن فُرجه بین نگهداری از بچه....
تصادف کردن و هیچ کدوم زنده نموندن....
پس اونا خاطرات بودن؟؟؟
با نفس نفس زدن بلند شدی.....
لینو سرش رو توی دستاش گرفته بود.....
و تا صداتو شنید با دو اومد پیشت....
-ا.ت خوبی؟؟؟؟
میخواستی بگی چی دیدی.....
اما حرفت تو دهنت ماسید....
نتونستی حرف بزنی.....
+چی شده؟
با صدای لرزون و ضعیف اینو گفتی....
-سه روز بود که بیهوش بودی.....
دکتر گفت برای سوءهاضمه‌ست...اگر اینقدر لجبازی نمیکردی و عین آدم غذاتو میخوردی الان غش نمیکردی‌..‌...
دیدگاه ها (۱)

#فیک #درخواستی #لینو P¹⁰از روی تخت بلند شدم....ازم فاصله گرف...

سلامممممعررررررررررررررهپی ۳۹۰ تاییییینفرین ۳۷۰ شکسته شدهههه...

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁰⁰⁸یونجون‌رو دیدم که داشت به گیلاسیش نگ...

جواب ناشناس

شوهر دو روزه. پارت پایانی

#عشق- جنایت🔪پارت 54پرش زمان دو ساعت بعد: ویو سوله: جینو: مطم...

تک پارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط