school p1
_سه، دو،یک وایسین
همه وایساده بودن معاون بین بچه ها راه میرفت
_چرا نمیتونین منظم و به موقع باشین!! دیر که اومدی تازه اتیکت اسمت رو هم نزدی
_خانم من تازه انتقالی گرفتم
_دلیل موجهی نیست
_معلم سر خونه ام بهم این ساعت رو گفته بود(دروغ)
_پوفففف این دفعه رو استثنا قائل میشم برو داخل
با یکم پرس و جو کردن به دفتر معلم ها رفتم
_سلام
همهی سرها به سمت من برگشت که یک مرد بلند شد و گفت
_لی سوجی ؟
_بله خودم هستم
_بیا اینجا و اتیکت اسمت رو بگیر تا کلاست رو نشون بدم
باهم از ساختمون مدرسه خارج شدیم با تعجب به معلم مخصوص کلاسمون نگاه کردم
_عا کلاس دو ی شش داخل ساختمان فرعیه چون کلاس قبلیشون کوچک بود
_آها
«داخل کلاس»
_سلام بچه ها ، راحت باشین . امروز یه انتقالی جدید داریم بیا خودتو معرفی کن .
_(تو اینکار استادم) سلامم لی سوجی هستم امیدوارم بتونیم باهم دوستای خوبی باشیم (منکه قراره دوباره زود انتقالی بگیرم)
(چی چرا هیشکی دست نمیزنه چرا هیچ لبخندی نیست !)
_... سوجیا برو اونجا پیش کانگ جایون بشین جایونا دستت رو بلند کن
(ردیف آخر، امیدوارم دختر خوبی باشه )
اون دختر سرش رو روی میز گذاشته بود با سر انگشت بهش دست زدم که با حالت خیلی تهاجمی بلند شد
(این چه قیافیه ایه؟ روی گونه اش زخم داشت و... روی گردنش یه جا مثل رد چاقو داشت و بوی گند سیگار میداد)
_سلام . بغل دستیتم
و دستم رو براش جلو بردم که دیدم رو دستش یه عالمه جای تیغه رو دستش بود
دستش رو کشیدم
_چرا نقدر دستت زخمه
_یااااا دستمو ول کن و سرت تو کار خودت باشه از آدمای فضول خوشم نمیاد
(چه نچسب بهتره کاری باهاش نداشته باشم)
همه وایساده بودن معاون بین بچه ها راه میرفت
_چرا نمیتونین منظم و به موقع باشین!! دیر که اومدی تازه اتیکت اسمت رو هم نزدی
_خانم من تازه انتقالی گرفتم
_دلیل موجهی نیست
_معلم سر خونه ام بهم این ساعت رو گفته بود(دروغ)
_پوفففف این دفعه رو استثنا قائل میشم برو داخل
با یکم پرس و جو کردن به دفتر معلم ها رفتم
_سلام
همهی سرها به سمت من برگشت که یک مرد بلند شد و گفت
_لی سوجی ؟
_بله خودم هستم
_بیا اینجا و اتیکت اسمت رو بگیر تا کلاست رو نشون بدم
باهم از ساختمون مدرسه خارج شدیم با تعجب به معلم مخصوص کلاسمون نگاه کردم
_عا کلاس دو ی شش داخل ساختمان فرعیه چون کلاس قبلیشون کوچک بود
_آها
«داخل کلاس»
_سلام بچه ها ، راحت باشین . امروز یه انتقالی جدید داریم بیا خودتو معرفی کن .
_(تو اینکار استادم) سلامم لی سوجی هستم امیدوارم بتونیم باهم دوستای خوبی باشیم (منکه قراره دوباره زود انتقالی بگیرم)
(چی چرا هیشکی دست نمیزنه چرا هیچ لبخندی نیست !)
_... سوجیا برو اونجا پیش کانگ جایون بشین جایونا دستت رو بلند کن
(ردیف آخر، امیدوارم دختر خوبی باشه )
اون دختر سرش رو روی میز گذاشته بود با سر انگشت بهش دست زدم که با حالت خیلی تهاجمی بلند شد
(این چه قیافیه ایه؟ روی گونه اش زخم داشت و... روی گردنش یه جا مثل رد چاقو داشت و بوی گند سیگار میداد)
_سلام . بغل دستیتم
و دستم رو براش جلو بردم که دیدم رو دستش یه عالمه جای تیغه رو دستش بود
دستش رو کشیدم
_چرا نقدر دستت زخمه
_یااااا دستمو ول کن و سرت تو کار خودت باشه از آدمای فضول خوشم نمیاد
(چه نچسب بهتره کاری باهاش نداشته باشم)
۱.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.