هر چه کردی به دلم ، ... باز تو را بخشیدم
هر چه کردی به دلم ، ... باز تو را بخشیدم
با زبان زخم زدی ، ... دشنه زدی ... خندیدم
معنی تک تک رفتار تو را ... میفهمم
ساده لوحی ست ، ... بگویم که نمی فهمیدم !
غرق تردید شدم ، ... باز تحمل کردم
تا زمانی که ... به چشمان خودم هم دیدم
دیدم از خشم خداوند ... نمی ترسیدی
تو نترسیدی و من سخت از آن ترسیدم
بسته بودم ، لب از آن درد و از آن بی مهری
تو جفا کردی و من هیچ ... نمی پرسیدم
بی سبب نیست ، ... فراموش شدی در یادم
که تو مهتاب شبانگاهی و ... من خورشیدم
عاقبت سرد شدم ، خسته شدم ، ول کردم !
مثل خورشید ... غروبی که نمی تابیدم
شکل یک سیب ! ، ... که گندیده و کرم افتاده
کرم کردم ! ... و از اعماق درون گندیدم
اشک های دل من ، از تو و عشق تو نبود
بلکه از سادگی قلب خودم رنجیدم ...
برو ای یار برو ! از تو گذشتم ، خوش باش
برو ای یار ! که من مهر تو را بخشیدم
با زبان زخم زدی ، ... دشنه زدی ... خندیدم
معنی تک تک رفتار تو را ... میفهمم
ساده لوحی ست ، ... بگویم که نمی فهمیدم !
غرق تردید شدم ، ... باز تحمل کردم
تا زمانی که ... به چشمان خودم هم دیدم
دیدم از خشم خداوند ... نمی ترسیدی
تو نترسیدی و من سخت از آن ترسیدم
بسته بودم ، لب از آن درد و از آن بی مهری
تو جفا کردی و من هیچ ... نمی پرسیدم
بی سبب نیست ، ... فراموش شدی در یادم
که تو مهتاب شبانگاهی و ... من خورشیدم
عاقبت سرد شدم ، خسته شدم ، ول کردم !
مثل خورشید ... غروبی که نمی تابیدم
شکل یک سیب ! ، ... که گندیده و کرم افتاده
کرم کردم ! ... و از اعماق درون گندیدم
اشک های دل من ، از تو و عشق تو نبود
بلکه از سادگی قلب خودم رنجیدم ...
برو ای یار برو ! از تو گذشتم ، خوش باش
برو ای یار ! که من مهر تو را بخشیدم
۲.۳k
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.