خداجان

خـداجان!!!!🌸🍃
در خیالات خودم در زیر بارانی ڪه نیست!!!
می رسم با #تو به خانه، از خیابانی ڪه نیست،،،
می نشینی روبرویم، خستگی در می ڪنی!!!
چای می ریزم برایت، توی فنجانی ڪه نیست¡¡¡¡
باز می خندی و می پرسی ڪه حالت بهتر است؟؟؟
باز می خندم ڪه خیلی، گرچه می دانی ڪه نیست!!
#شعر می خوانم برایت، واژه ها #گل می ڪنند،،،
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی ڪه نیست.
چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا ڪمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی ڪه هست!!!!
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نـــــرو....
پشت پایت اشڪ می ریزم، در ایوانی ڪه نیست!!!
می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی ڪه ...

تو هستی جانان.... و #شڪر ڪه هستی
من با #تو زندگی می‌ڪنم!..🌸🍃

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

🌼🍁سه شنبه تون عالی🌼✨گلهـای مهـربان🌼✨امـروزتان زیبـا و🌼🍂سرشار...

به قول شاملو‏کوچکترین لبخندِ تو ‏مرا از تمام بدبختی ها نجات ...

همه‌یِ ما باید کسی را داشته باشیمکه وقتی یک روز،روزِ ما نبود...

من...این صحنه را ازبچگی دوست داشته‌ام:زنی که در پاییز برای م...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه از ...

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط