تشنه ام روی لبهایم جاری شو شعر شو تا با صد دلهره بسرایمت جاری شو در جانم و یا کاش من قطره آبی بودم در نهایت یک چشمه تا شاید روی لبهایت جاری میشدم و نوش میشدم به جانت جان شیرین شده ای دلبر به لب رسیده ای چیزی نمانده جان به لب شوم
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.