تو را هم عاشقم، هم بی نهایت دوستت دارم
تو را هم عاشقم، هم بی نهایت دوستت دارم
و می دانم تو میدانی که من از لاف بیزارم
خبر داری که می میرم برای خنده های تو؟
به شور و شوق پنهانِ نگاهِ تو گرفتارم ؟؟ بیا با من دمی بنشین رها کن کار و بارت را
که شاید خستگیها را، من از دوشِ تو بردارم
برای گونه های خیس تو وقتی که دلتنگی
میانِ کلبه ی آغوش گرمم شانه ای دارم
برایم حس شیرینیست گرمای حضور تو
به دستانِ تو معتادم، به چشمانِ تو بیمارم
غرورم گاه گاهی بسته راهِ حرفهایم را
تمامِ عمر اما...عاشقانه_دوستت_دارم...
شعروشراب
و می دانم تو میدانی که من از لاف بیزارم
خبر داری که می میرم برای خنده های تو؟
به شور و شوق پنهانِ نگاهِ تو گرفتارم ؟؟ بیا با من دمی بنشین رها کن کار و بارت را
که شاید خستگیها را، من از دوشِ تو بردارم
برای گونه های خیس تو وقتی که دلتنگی
میانِ کلبه ی آغوش گرمم شانه ای دارم
برایم حس شیرینیست گرمای حضور تو
به دستانِ تو معتادم، به چشمانِ تو بیمارم
غرورم گاه گاهی بسته راهِ حرفهایم را
تمامِ عمر اما...عاشقانه_دوستت_دارم...
شعروشراب
۳.۰k
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.