😍 😍 😍
😍 😍 😍
به چشم هایش زُل زدمو برایِ هزارمین بار از معبودم تشکر کردم
دستی به ته ریشش کشید و با مرموزیِ خاصی گفت : باز تو بخاطر داشتنِ من خدا رو شُکر کردی؟
با حرص به بازو هاش زدمو گفتم : چه از خود راضی!
نخیرم
چشم هاشو ریز کرد و گفت : تو که راست میگی
راستی ؛
میدونی شاعر چی میگه؟
نگاه پُر عشقمو به سیاهیِ چشماش دوختم و گفتم : نه
چی میگه..؟
میگه دوری و دوستی
با شنیدن این حرفش ، انگار دنیا رویِ سرم آوار شد
بُغضی که به گلویم چنگ میزد را به سختی قورت دادم و گفتم : که چی؟
برم؟
باشه!
میرم
از جام بلند شدم و به سمت در رفتم
سریع از جاش بلند شد و با دو به سمتم اومد
اینو از صدایِ قدم هاش فهمیدم
دستامو گرفت و گفت : کجا دیوونه!
چرا حرفمو خوب گوش ندادی آخه !
من گفتم دوری و دوستی
منو تو که دوست نیستیم ؛
عاشقیم
این حرفِ شاعرم برای عاشقا صدق نمیکنه..
اصلا در این مورد شاعر میگه نزدیکی و عاشقی
بعد از تموم شدن حرفش منو مهمونِ آغوشش کرد و گفت : خب به این میگن نزدیکی
پیشونیمو بوسید و تو چشمام زُل زد و گفت : به اینم میگن عاشقی..!
به چشم هایش زُل زدمو برایِ هزارمین بار از معبودم تشکر کردم
دستی به ته ریشش کشید و با مرموزیِ خاصی گفت : باز تو بخاطر داشتنِ من خدا رو شُکر کردی؟
با حرص به بازو هاش زدمو گفتم : چه از خود راضی!
نخیرم
چشم هاشو ریز کرد و گفت : تو که راست میگی
راستی ؛
میدونی شاعر چی میگه؟
نگاه پُر عشقمو به سیاهیِ چشماش دوختم و گفتم : نه
چی میگه..؟
میگه دوری و دوستی
با شنیدن این حرفش ، انگار دنیا رویِ سرم آوار شد
بُغضی که به گلویم چنگ میزد را به سختی قورت دادم و گفتم : که چی؟
برم؟
باشه!
میرم
از جام بلند شدم و به سمت در رفتم
سریع از جاش بلند شد و با دو به سمتم اومد
اینو از صدایِ قدم هاش فهمیدم
دستامو گرفت و گفت : کجا دیوونه!
چرا حرفمو خوب گوش ندادی آخه !
من گفتم دوری و دوستی
منو تو که دوست نیستیم ؛
عاشقیم
این حرفِ شاعرم برای عاشقا صدق نمیکنه..
اصلا در این مورد شاعر میگه نزدیکی و عاشقی
بعد از تموم شدن حرفش منو مهمونِ آغوشش کرد و گفت : خب به این میگن نزدیکی
پیشونیمو بوسید و تو چشمام زُل زد و گفت : به اینم میگن عاشقی..!
۱.۷k
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.