روزهای خوب تری می رسد، ما خوب می شویم، شکستگی هامان را تر
روزهای خوبتری می رسد، ما خوب میشویم، شکستگیهامان را ترمیم میکنیم، زخمهامان را ضماد میگذاریم، روبهروی آینهی صیقلی روزگار میایستیم و بازهم لبخند میزنیم. ما دوباره خوب میشویم، جهان جور دیگری میشود، آدمها مهربانتر خواهندشد و از شیار پنجرهها، نور امید و عشق، به تاریکی دلهای سرمازده خواهد تابید. روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند و گوی اوضاع جهان، همیشه روی یک مدار نمیچرخد. فرشتهی اقبال ما، دوباره بر میگردد و شاخههای خشک باورمان، بار دیگر سبز میشود.
باید باور کنیم که خوب میشویم، لابلای دردها قد میکشیم و فراموش میکنیم چقدر افتادیم، چقدر زخمی شدیم و چقدر رنج کشیدیم. بزرگ میشویم و یادمان میرود، بزرگ میشویم و میبخشیم...
میبخشیم روزگار ترش و عبوسی را که لبخند را به پهنهی صورتمان حرام کرد.
می بخشیم جغرافیا و تاریخ را که با ما سر ناسازگاری و جبر داشت.
میبخشیم به احتمال وقوع شما «ای روزهای خوب که در راهید...»
باید باور کنیم که خوب میشویم، لابلای دردها قد میکشیم و فراموش میکنیم چقدر افتادیم، چقدر زخمی شدیم و چقدر رنج کشیدیم. بزرگ میشویم و یادمان میرود، بزرگ میشویم و میبخشیم...
میبخشیم روزگار ترش و عبوسی را که لبخند را به پهنهی صورتمان حرام کرد.
می بخشیم جغرافیا و تاریخ را که با ما سر ناسازگاری و جبر داشت.
میبخشیم به احتمال وقوع شما «ای روزهای خوب که در راهید...»
۱.۷k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.