رم ان؛ ع ش ق ی ک ط رف ه :)
رمان؛ عشق یک طرفه :)
فصل ¹؛ پارت ⁸:)
امیر نشسته داره گریه میکنح :(
منم زدم زیر گریه واقعا نمیتونستم گریه هاشو تحمل کنم دلم خیلی براش میسوخت برای طفلک تا حالا گریه شو ندیدع بودم؟ یعنی واقعا این مرد گریه میکنح :(
رفتم پیشش و با گریه گفتم: امیر من چرا دارع گریه میکنح؟
_میدونی چیه؟ من هیچکسو ندارم ن پدر مادر درم ن خانواده ای،ولی ط داری ط ارزشت بیشتر از این حرفاس
یا بنی اسرائیل این چی میگه؟خانواده ندارم یعنی چی😐چر قاط زده با لحن تعجب گفتم: تو خانواده نداری ولی این همه پولداری و خوش قیافه و خوش تیپ،تازه کلی عم طرفدار داری ولی من متوجه نمیشم.چرا این همه دخترا بهت پیشنهاد میدن نمیری باهاشون و چسبیدی به من؟
_ببین تو ارزشت بیشتر از این حرفاس مهم قیافه و پول و تیپ نیس مهم داشتن خانوادست که تو داری بعدشم میگی این همه دختر بهت پیشنهاد میدن ،خانوم مری این همه دختر به خوبی تو نمیشن.
یا اماممم رضا بچم دلش برام میسوزهههه چقد این خوبههه برگشتم و بهش گفتم: وای امیر دلمو کباب کردی ، حالا مثل جوجه اردک زشت گریه نکن پاشو ببینم بریم پیش رونیکا اینااا
پاشد اشکاشو پاک کرد زنگ زدم به رونیکا اوکی شدیمبرا دور همییی
من بودم امیر بود با رونیکا رفتیم کلی صحبت کردیم و دسر اینا خوردیم،
رسیدیم به یه قسمت که امیر رو به رونیکا کرد و گفت: رونیکا خانوم من یه رفیق دارم خیلی پولداره مثخدمه قیافش یا از لحاظ مالی خلاصه خیلی خوبه گفتم شمارو براش جور کنم تنها نباشید اوکیه؟
رونیکا"
یا خدا این چیمیگه؟میخاد رفیق براش اوکی کنه ؟برگشتم رو به رونیکا و زدم رو پاش و آروم تو گوشش گفتم: قبول کن باهم 4 نقره بریم دورهمییی احمق، رونیکا قبول کرد و ب امیر گفت: باشه آقا امیر بگید باهاش صحبت میکنم راستی مشخصات شو بگین شمارشم لطف کنید بگید،
امیر"
اسمش آرتینه:(
سنش 19 و رتبه بالای دانشگاه رو دارع
تو همه درساش شاگرد اوله :) مامان باباش آدم مهربون و دلسوزی هستن، نمایشگاه ماشین داره با یه فروشگاه وسایل کره ای فروشی ب نام کره ای شاپ داره یه مغازه هم داره که توش کلا از بی تی اس میزاره ک اسمش بی تی اس شاپه ، بی تی اس شاپو نگه داشته برا دوس دخترش که اون راه بندازه ،
رونیکا با این حرفاش چشاش برق زد و گفت:......
ادامه چندین دقیقه بعد:)
فصل ¹؛ پارت ⁸:)
امیر نشسته داره گریه میکنح :(
منم زدم زیر گریه واقعا نمیتونستم گریه هاشو تحمل کنم دلم خیلی براش میسوخت برای طفلک تا حالا گریه شو ندیدع بودم؟ یعنی واقعا این مرد گریه میکنح :(
رفتم پیشش و با گریه گفتم: امیر من چرا دارع گریه میکنح؟
_میدونی چیه؟ من هیچکسو ندارم ن پدر مادر درم ن خانواده ای،ولی ط داری ط ارزشت بیشتر از این حرفاس
یا بنی اسرائیل این چی میگه؟خانواده ندارم یعنی چی😐چر قاط زده با لحن تعجب گفتم: تو خانواده نداری ولی این همه پولداری و خوش قیافه و خوش تیپ،تازه کلی عم طرفدار داری ولی من متوجه نمیشم.چرا این همه دخترا بهت پیشنهاد میدن نمیری باهاشون و چسبیدی به من؟
_ببین تو ارزشت بیشتر از این حرفاس مهم قیافه و پول و تیپ نیس مهم داشتن خانوادست که تو داری بعدشم میگی این همه دختر بهت پیشنهاد میدن ،خانوم مری این همه دختر به خوبی تو نمیشن.
یا اماممم رضا بچم دلش برام میسوزهههه چقد این خوبههه برگشتم و بهش گفتم: وای امیر دلمو کباب کردی ، حالا مثل جوجه اردک زشت گریه نکن پاشو ببینم بریم پیش رونیکا اینااا
پاشد اشکاشو پاک کرد زنگ زدم به رونیکا اوکی شدیمبرا دور همییی
من بودم امیر بود با رونیکا رفتیم کلی صحبت کردیم و دسر اینا خوردیم،
رسیدیم به یه قسمت که امیر رو به رونیکا کرد و گفت: رونیکا خانوم من یه رفیق دارم خیلی پولداره مثخدمه قیافش یا از لحاظ مالی خلاصه خیلی خوبه گفتم شمارو براش جور کنم تنها نباشید اوکیه؟
رونیکا"
یا خدا این چیمیگه؟میخاد رفیق براش اوکی کنه ؟برگشتم رو به رونیکا و زدم رو پاش و آروم تو گوشش گفتم: قبول کن باهم 4 نقره بریم دورهمییی احمق، رونیکا قبول کرد و ب امیر گفت: باشه آقا امیر بگید باهاش صحبت میکنم راستی مشخصات شو بگین شمارشم لطف کنید بگید،
امیر"
اسمش آرتینه:(
سنش 19 و رتبه بالای دانشگاه رو دارع
تو همه درساش شاگرد اوله :) مامان باباش آدم مهربون و دلسوزی هستن، نمایشگاه ماشین داره با یه فروشگاه وسایل کره ای فروشی ب نام کره ای شاپ داره یه مغازه هم داره که توش کلا از بی تی اس میزاره ک اسمش بی تی اس شاپه ، بی تی اس شاپو نگه داشته برا دوس دخترش که اون راه بندازه ،
رونیکا با این حرفاش چشاش برق زد و گفت:......
ادامه چندین دقیقه بعد:)
۳.۰k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.