رمان عشق بی احساس

#عشق_بی_احساس_پارت_دوم

#آرش
کسی نباید تو کار من فوضولی کنه
*قربان گرفتیمش
_ببرینش تو مخفی گاه
*خطرناک نیست قربان؟
ممکنه جامون لو بره
نگاه سردی بهش انداختم.
_نترس زنده بیرون نمیره
چکش کنید ببینید دوربین و وسایل جاسوسی همراهش نباشه
*چشم

#ساشا
چیزی نمیفهمیدم تو خواب و بیداری بودم فقط حس میکردم توی ماشین ـم

#آرش
دختره نادون خودشو تو دردسر انداخته
مثل بچه ها خوابیده بود صورتش خیس خیس بود.
اشک های رو صوتش رو میتونستم ببینم
باید بکشمش؟
این دختر هنوز خیلی کوچیکه
_رامتین به نظرت چند سالشه؟
*فک کنم ۱۸ یا ۱۹ سالش باشه
رامتین صمیمی ترین کسیه ک دارم و بهش بیشتر از همه اعتماد دارم.
نگاهی به وسایلش انداختم.
_بگو راجبش تحقیق کنن
*اوکیع هماهنگ میکنم.
_وسایل جاسوسی همراهش نبوده!؟
*نه فقط هموناس ک کنارته
گوشیش رو باز کرده بودن
رفتم داخل پیام هاش ک....

پارت دو♡
امروز دو پارت عشق بی احساس و یه پارت دلبر وحشی داشتیم
نویسنده: خدم:_
کپی ممنوع
فردا اگ بتونم پارت میزارم
ممنون از کسایی ک حمایت میکنن♡
دیدگاه ها (۱۳)

دلبر وحشی

رمان رلبر وحشی

رمان دلبر وحشی

عشق بی احساس

قلب یخیپارت ۱۳بچه ها از این به بعد دیگه میخوام شرط بذارم شرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط