رقابت عشق
رقابت عشق
پارت دوازده
انور : البته ایلول برک علی هم حالاخونه نیومدن مرغ عشقا
لیزگه : منونمیبری خودم برم
انور : باش بابا
انور لیزگه سوار ماشین شدن رفتن و رسیدن خونه لیزگه انور کمک لیزگه کرد که بلند شه
که لیزگه بی هوش شد
صبح شد
لیزگه : بیدار شد دید کنار انوره😳
که جیغ زد
انور : وای کر شدم چته
لیزگه : ای توف من به حرف تو نباید گوش میدادم سو استفاده گر😑🤧
انور : خودتم همچین بی میل نبودیا
که لیزگه با بالشت زد تو سر انور
انور : باشه بابا ولم کنننننن
لیزگه : برو بیرون میخوام لباسسس بپوشمممم
انور : باشه بابا من رفتم
لیزگه لباس پوشید رفت بیرون
انور : خب من میرم سر ست برک گوشیم ترکوند
لیزگه : برو ولی به ایلول چیزی نگیییییااااا
انور : نه بابا
انور رفت سر ست و لیزگه هم اماده شد با ماشین خودش رفت سر ست که دید انور یازگی دارن با هم بگو بخند میکنن که ییعیت اومد پیشش
ییعیت: چه عجب یه بار دیر کردی
لیزگه : دیشب دیر خوابیدم دیگه صدا زنگ نشنیدم
ییعیت: نظرت چیه فیلمنامه رو تمرین کنیم
لیزگه : اره بیا بریم
لیزگه ییعیت رفتن نشستن فیلم نامه تمرین کنن که ییعیت وسطاش شوخی میکرد هعی میخندیدن که انور داش با یازگی حرف میزد دیدشون
انور : یازگی
یازگی : بله؟
انور : نظرت چیه بریم پیش ییعیت لیزگه
یازگی : اره بریم امروز اصلا پیش ییعیت نرفتم
و رفتن پیس ییعیت لیزگه
یازگی : سلام
انور : به به صدای خندتون کل دنیا برداشت
لیزگه : بامزه بودن ییعیت همین میشه دیگه
ییعیت : البته توعم پایه خوش خنده ایی
لیزگه : خیلی چاکریم🤣🤣
ییعیت:🤣🤣🤣
انور : خب بسه دیگه ماعم میخوایم باتون فیلم نامه تمرین کنیم
لیزگه : باشه
ییعیت : بیاید
و نشستن چهار تایی فیلمنامه رو تمرینکردن
خب اینماز پارت دوازده
پارت دوازده
انور : البته ایلول برک علی هم حالاخونه نیومدن مرغ عشقا
لیزگه : منونمیبری خودم برم
انور : باش بابا
انور لیزگه سوار ماشین شدن رفتن و رسیدن خونه لیزگه انور کمک لیزگه کرد که بلند شه
که لیزگه بی هوش شد
صبح شد
لیزگه : بیدار شد دید کنار انوره😳
که جیغ زد
انور : وای کر شدم چته
لیزگه : ای توف من به حرف تو نباید گوش میدادم سو استفاده گر😑🤧
انور : خودتم همچین بی میل نبودیا
که لیزگه با بالشت زد تو سر انور
انور : باشه بابا ولم کنننننن
لیزگه : برو بیرون میخوام لباسسس بپوشمممم
انور : باشه بابا من رفتم
لیزگه لباس پوشید رفت بیرون
انور : خب من میرم سر ست برک گوشیم ترکوند
لیزگه : برو ولی به ایلول چیزی نگیییییااااا
انور : نه بابا
انور رفت سر ست و لیزگه هم اماده شد با ماشین خودش رفت سر ست که دید انور یازگی دارن با هم بگو بخند میکنن که ییعیت اومد پیشش
ییعیت: چه عجب یه بار دیر کردی
لیزگه : دیشب دیر خوابیدم دیگه صدا زنگ نشنیدم
ییعیت: نظرت چیه فیلمنامه رو تمرین کنیم
لیزگه : اره بیا بریم
لیزگه ییعیت رفتن نشستن فیلم نامه تمرین کنن که ییعیت وسطاش شوخی میکرد هعی میخندیدن که انور داش با یازگی حرف میزد دیدشون
انور : یازگی
یازگی : بله؟
انور : نظرت چیه بریم پیش ییعیت لیزگه
یازگی : اره بریم امروز اصلا پیش ییعیت نرفتم
و رفتن پیس ییعیت لیزگه
یازگی : سلام
انور : به به صدای خندتون کل دنیا برداشت
لیزگه : بامزه بودن ییعیت همین میشه دیگه
ییعیت : البته توعم پایه خوش خنده ایی
لیزگه : خیلی چاکریم🤣🤣
ییعیت:🤣🤣🤣
انور : خب بسه دیگه ماعم میخوایم باتون فیلم نامه تمرین کنیم
لیزگه : باشه
ییعیت : بیاید
و نشستن چهار تایی فیلمنامه رو تمرینکردن
خب اینماز پارت دوازده
۵.۰k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.