میاکو:تو باید خیلی خاص باشی که کیوکو پسندیدت
میاکو:تو باید خیلی خاص باشی که کیوکو پسندیدت
میساکی:کیوکو برا من چیزی نیست
میاکو:نظرتو مهم نیست....چون کیوکو تورو میخواد و این مهمه
قلب میساکی با شنیدن این جمله به تپش درومد...اون باید قبول میکرد که قلب و ذهن و روحش و کل وجودش به کیوکو علاقه دارن
همینطور که حواس میساکی پرت شده بود....میاکو دوید و در حیاط عمارت رو باز کرد
چون از پشت کیوکو با موتور داشت میومد به سمت میساکی و وقتی نزدیکش شد یکمم از سرعت زیادش رو کم کرد و همونطور که روی موتور بود دستشو انداخت دور کمر میساکی و اونو بلند کرد و سوارش کرد روی موتور
کیوکو خیلی ماهره....تمام تکنیک های موتور سواری رو هم بلده
میساکی هنوز متعجب بود که چطور اینقدر سریع و زیرکانه اونو سوار موتور کرد
روشو برگردوند و به کیوکو نگاه کرد
میساکی:تو چطوور...
کیوکو با لبخند نگاهش کرد و با خونسردی گفت:عمرا بزار مال کسی دیگه جز من بشی
درسته که دل میساکی با این حرفای کیوکو ذوب میشد و دوست داشت برای همیشه این حرفاشو بشنوه و با لبخند به چشماش نگاه کنه
غرق بغل گرمش بشه و هیچوقت ترکش نکنه
اما کیوکو مافیا بود...و نمیشه ازین چشم پوشی کرد
میساکی سلاحی به همراهش داشت اونو درآورد و همونطور که تعادلش رو روی موتور حفظ میکرد سلاح رو به سمت کیوکو گرفت
میساکی:یا ولم میکنی یا بهت شلیک میکنم
کیوکو:هرکار دلت خواست بکن...عمرا ولت کنم
میساکی:کیوکو برا من چیزی نیست
میاکو:نظرتو مهم نیست....چون کیوکو تورو میخواد و این مهمه
قلب میساکی با شنیدن این جمله به تپش درومد...اون باید قبول میکرد که قلب و ذهن و روحش و کل وجودش به کیوکو علاقه دارن
همینطور که حواس میساکی پرت شده بود....میاکو دوید و در حیاط عمارت رو باز کرد
چون از پشت کیوکو با موتور داشت میومد به سمت میساکی و وقتی نزدیکش شد یکمم از سرعت زیادش رو کم کرد و همونطور که روی موتور بود دستشو انداخت دور کمر میساکی و اونو بلند کرد و سوارش کرد روی موتور
کیوکو خیلی ماهره....تمام تکنیک های موتور سواری رو هم بلده
میساکی هنوز متعجب بود که چطور اینقدر سریع و زیرکانه اونو سوار موتور کرد
روشو برگردوند و به کیوکو نگاه کرد
میساکی:تو چطوور...
کیوکو با لبخند نگاهش کرد و با خونسردی گفت:عمرا بزار مال کسی دیگه جز من بشی
درسته که دل میساکی با این حرفای کیوکو ذوب میشد و دوست داشت برای همیشه این حرفاشو بشنوه و با لبخند به چشماش نگاه کنه
غرق بغل گرمش بشه و هیچوقت ترکش نکنه
اما کیوکو مافیا بود...و نمیشه ازین چشم پوشی کرد
میساکی سلاحی به همراهش داشت اونو درآورد و همونطور که تعادلش رو روی موتور حفظ میکرد سلاح رو به سمت کیوکو گرفت
میساکی:یا ولم میکنی یا بهت شلیک میکنم
کیوکو:هرکار دلت خواست بکن...عمرا ولت کنم
۶.۲k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.