p

p8

ته
هرچی ات بگه

ات
فقط بریم( گریه)

ته
کوک ما رفتیم ولی فقط بگو چجوری دلت اومد؟
ات مثل پروانه دورت میگشت بی لیاقت
و یک مشت زد به کتف کوک

و ات شروع به کتک زدن کوک کردو تهیونگ بزور جداش کرد و بردش عمارت خودش

سولی ویو
بلخره تونستم جداشون کنم همه ی اموال جونگ کوک مال خودمه

ته ویو
توی مشین ات خوابش برد چون حالش خوب نبود اول رفتم بیمارستان براید بغلش کردم و رفتیم تو سولی اونجا بود با دیدنش رفتم سمت ماشین تا به ی بیمارستان دیگه برم که سولی و کوک اومدن داخل ماشین کوک ی تفنگ گذاشت رو سر سولی و بلند گفت

کوک
همه چیزو بگو

ات
تهیونگاا چی شد... با دیدن کوک حرفش نصفه موند

عوضی تو اینجا چیکار میکنی ها( داد و صدای گرفته)

سولی
م. م. من

کوک
بنال دیگه( عربده)

سولی
من هنوز کوک رو دوست دارم و من ب زور رفتم بغلش( گریه)
ات
به من چه خب؟

کوک
ببین من هیچوقت به تو خیانت نمیکنم

ات
پس چرا تنها بدون هیچ حرفی رفتی بار ها( گریه و کمی داد)

کوک
حالم بد بود چون تو بخاطر من ناراحت بودی چون باهام قهر بودی

ات
بگو چرا قهر بودم خب اینم بگو که مثل سگ زدیم بگو که اصلا برات مهم نبود بمیرم بگو( داد و گریه)

ته
ات آروم باش گریه نکن برای دخترت خوب نیست

کوک
دختره!( اشک شوق)

سولی
بارداری؟

ات
سننه

سولی با مشت زد تو دل ات

ات
آییی دلم

ته زد توی گوش سولی و کوک موهای سولی رو گرفت از ماشین پرتش کرد و هرچی فحش بلد بود و نبود بهش داد و ی گوله حرومش کرد

ادامه دارد؟....

سلام سلام🌝
اینم پارت جدید زیبا های من 💗
طولانی نوشتماا حمایتتون باید زیاد باشه ها🥰💗🤨
دیدگاه ها (۱۹)

p9ته زد توی گوش سولی و کوک موهای سولی رو گرفت از ماشین پرتش ...

p10اتهنوزم قهرما... ولی نه بخشیدمت جوجه کوچولوی بزرگ🐤 همه😶مه...

p⅞ات ته اومدو مسیر یک ساعته رو توی 20 دقیقه رفتیم وقتی که رف...

p6ات کوک اومد بغلم کرد بغلش آرامش خاصی داره آروم شدم تو بغل ...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط