p

p6

ات
کوک اومد بغلم کرد بغلش آرامش خاصی داره آروم شدم تو بغل اون آشغال

کوک آروم موهای ات و نوازش کرد و ات به خواب فرو رفت

کوک ویو
ات توی بغلم خوابش برد مثل فرشته‌ها خوابیده بود براید بغلش کردمو بردمش روی تختم هنوز باهام قهره
این خیلی اذیتم میکنه😕
ات ویو
از خواب که بیدار شدم رفتم طبقه ی پایین تا بهش ی چیزی بگم ولی خونه نبود هرچیم زنگ میزدم جواب نمیداد

کوک ویو

حالم خوب نبود و ات هم خواب بود تصمیم گرفتم برم بار ولی ماشین خودم خراب بود پس با ماشین ات رفتم

ات
پارکینگ و نگاه کردمو دیدم با ماشین من رفته
پس رفتم سر لب تاپ تا لوکیشن کوک رو ببینم

نکته( ات روی ماشین خودش جی پی اس وصل کرده بود و کوک نمیدونست)

کوک
تو ی بار سولی رو دیدم اومد پرید بغلم پسش زدم اما مثل کنه چسبیده بود بهم
ات
دیدم کوک رفته بار جوش اوردم و با اینکه حالم بد بود آماده شدم و زنگ زدم به تهیونگ که بیاد دنبالم که بریم اونجا

ته
خواب بودم که ات زنگ زد و ماجرا رو بهم گفت سریع رفتم دنبالش و رفتیم اونجا اگر بفهمم کوک به فرشته کوچولوش هعیی خیانت کرده زندش نمیزارم

ات
ته اومدو مسیر یک ساعته رو توی 20 دقیقه رفتیم
وقتی که رفتیم تو...

ادامه دارد...

سلام سلام 🌝
اینم از پارت جدید 🤗
مرسییییی بابت حمایتاتون💜💜

#اتحاد_آرمی_های_ایران
#بی_تی_اس
#آرمی
#فیک_بی_تی_اس
#فیک
#کره_جنوبی
#جونگ_کوک
دیدگاه ها (۱۶)

p⅞ات ته اومدو مسیر یک ساعته رو توی 20 دقیقه رفتیم وقتی که رف...

p8تههرچی ات بگه اتفقط بریم( گریه) تهکوک ما رفتیم ولی فقط بگو...

P5تهیونگ به شما ربطی نداره کوکگفتم کجا( عربده ) اتیجای که بخ...

p⁴ادمین ویو جان مثل وحشیا حمله کرد سمت ته 😑و این دفعه دیگه ک...

پسر کوچولوی من

نام فیک: عشق مخفیPart: 40ویو ات*خیلی صدای تیر اندازی زیاد بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط