گفتی ته ِ فنجان ِ فالت سیب دیدم
گفتی ته ِ فنجان ِ فالت سیب دیدم
اما نگفتی عشق... چیدم یا نچیدم!؟
با من در این باره به گرمی گفتگو کن
شهریوری تر از نگاهت را ندیدم
هر قدر هم دیوانه باشی دوست دارم
من با همین دیوانگی ها قد کشیدم
گفتی بیا یکبار دیگر هم خطا کن
تو خواستی و من در آغوشت پریدم
ای عشق ، با من بیشتر از این خطر کن
من بارها دور ِ خودم را خط کشیدم
اما نگفتی عشق... چیدم یا نچیدم!؟
با من در این باره به گرمی گفتگو کن
شهریوری تر از نگاهت را ندیدم
هر قدر هم دیوانه باشی دوست دارم
من با همین دیوانگی ها قد کشیدم
گفتی بیا یکبار دیگر هم خطا کن
تو خواستی و من در آغوشت پریدم
ای عشق ، با من بیشتر از این خطر کن
من بارها دور ِ خودم را خط کشیدم
۶.۲k
۰۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.