مافیای من
چالیون : ولی
جیمین : فکر کردی من به همین سادگی میزارم مدارک و سند رو برداری بری
جیمین سند اصلی رو انداخت زمین
جیمین : اینا سند اصلین
چالیون : تو ....
جیمین : حالا هم منشی رو کشتی....... هممم وایسا ببینم مجازتت چی میشه ؟ ( با خنده
چالیون : تو کی نمی خوای منو بکشی
جیمین : چقدر زرنگی زدی تو خال
چالیون : تو نمی تونی
جیمین : م دلیلش
چالیون : چون افراد من اینجاس اگر بهم بزنی اونا هم ات رو میزنن
کوک : پس ما اینجا چیکاره ایم
کوک و تهیونگ اسلحه اشون رو در اوردن
چالیون : من خواهر بزرگ تر اتم نمی تونی
ات : هنوزم اسمت رو میزاری خواهر تو چه طوری خواهری هستی
یهو افراد کوک ریختن اتاق
کوک : فکر کنم بهتره بدون درکیری فرار کنید
جیمین : شما ها بهتره برید ریس تون اینجا می مونه
چالیون : باید ولم کنید
جیمین : اهوووو خسته نشدی انقدر دستور دادی
افراد چالیون فرار کردن
کوک میا رو بغل کرد گذاشت رو مبل و به دکتر زنگ زد
۱۰ مین بعد
دکتر : باید ببرید بیمارستان
کوک : عحب ها ما اوردیمت اینجا تا خوبش کنی نه دستور بدی
تهیونگ : مرسی که گفتی خودمون نمی دونستیم
دکتر : احتنال زیاد ضربه مغزی شده
ات : نمیشه اینجا کاری کنید
وکتر : نه
کو ک: هوففف
تهیونگ : جی
جی : بله ارباب
تهیونگ : خانم کیم رو ببرید بیمارستان هر چی شد رو به من میگی
جی : چشم اراباب
جیمین: خب خب چالیون بگو ببینم قبل از مردنت چیکارت کنم
جیمین دست میا رو با یک طناب بست و انداخت رو مبل
تهیونگ : خب خانم کوچلو باهات چیکار کنیم
جیمین : نظرت چیه تو رو هرزه کنیم
ات : جیمین...
کوک : هم فکر خوبیه
چالیون : خفه شین
جیمین ،: اهو ببین دختر کوچلو زبون در اورد
کوک : کوچلومون به بزرگ ترین مافیا میگه خفه شو چه جالب( با خنده
ات : بچه ها لطفا بس
خوا سحرف بزنه که
جیمین : ات برووبیرون
ات : ولی
جیمین : همین الان ( با صدای دورگه و داد )
کوک : موفقم
ات : ولی اون هنوز خواهرمه
جیمین رفت پیش ات
جیمین : ات میفهمی چی میگیی این می خواست تو رو بدبخت کنه شاید هم بکشه
ات : ولی
جیمین دست ات رو گرفت برد بیرون
ات ؛ جیمین لطفا کاری باهاش نداشته باش
جمیین : ات خیلی خنده داری می دونی چی میگی اون می خواست باهام رابطه داشته باشه تا تو از من طلاق بگیری
ات : می دونم
جیمین : نترس کاری نمی کنم فقط می خوام هرز
ات پرید وسط حرفش
ات : جیمینن خواهش می کنم
جیمیت : برو خونه
جیمین رفت اتاق
چالیون : لطفا نکشین منو
کوک : نمی خوایم بکشیم ولی میوخوایم عذاب بدیم
تهیونگ : کسی حق نداره شرکت ما رو نابود کنه
جیمین : خب خب خانم کوچلو .. کوک فندقت پیشته
کوک فندقش رو داد بهش
جالیون : داری چیکارمیکنی
جیمین : عذاب ؟ نظرت چیه
چالیون : بیشعورررر عوضییی نمیتونیییی این کارو
خواس حرف بزنه جیمین با سیلی ز بهش
) بچه ها این فقط فیکه اگرجنبه ندارین نخونین )
جیمین : خفه شووو هرزهههه
جیمین کمربندش رو در اورد
جیمین ؛ تا پنجاه میشماری بچه خوب
چالیون : تروخدااا ولممم کنیددد غلطط کردددممم اصلا * خوردممم اشتباه کردمممم زر زدمم م
جیمین ضربه اول رو زد
جیمین : میدونم زر زدی ولی باید بد ببنی
ًربه دوم رو زد و سوم رو
جیمین : بشمار ( باداد
چالیون : سه
جیمین : نه نشد از اول میشماری هر بار که نگی از اول شروع میشه
جیمین پنجاه تا زد
و چالیون ناله میکرد
جیمین یک میله برداشت و با فندق داغ کرد
جیمین : میخوام یادگاری بزارم برات
بچههااااا فیکهههههه جیمین همچین کاری نمیکنه فیک ***
جیمین : گردنت ؟ یا شکم ؟ یا سینت ؟
چالیون : بس کن
جیمین میله رو برداشت و رو دست چالیون زد
چالیون : جیغعععععع بسهههههه برداررر خواهش میکنم
جیمین میله رو برداشت
کوک : منم میخوام یادکاری بزارم براش تا به فکرش نزنه ما رو ورشکست کنه
کوک دستگاه تتو رو اورد
کوک : چی بنویسم
تهیونگ : هرزه
جیمین : عالیه
کوک : کجا بنویسم
جیمین : رو پیشونی
جیمین : فکر کردی من به همین سادگی میزارم مدارک و سند رو برداری بری
جیمین سند اصلی رو انداخت زمین
جیمین : اینا سند اصلین
چالیون : تو ....
جیمین : حالا هم منشی رو کشتی....... هممم وایسا ببینم مجازتت چی میشه ؟ ( با خنده
چالیون : تو کی نمی خوای منو بکشی
جیمین : چقدر زرنگی زدی تو خال
چالیون : تو نمی تونی
جیمین : م دلیلش
چالیون : چون افراد من اینجاس اگر بهم بزنی اونا هم ات رو میزنن
کوک : پس ما اینجا چیکاره ایم
کوک و تهیونگ اسلحه اشون رو در اوردن
چالیون : من خواهر بزرگ تر اتم نمی تونی
ات : هنوزم اسمت رو میزاری خواهر تو چه طوری خواهری هستی
یهو افراد کوک ریختن اتاق
کوک : فکر کنم بهتره بدون درکیری فرار کنید
جیمین : شما ها بهتره برید ریس تون اینجا می مونه
چالیون : باید ولم کنید
جیمین : اهوووو خسته نشدی انقدر دستور دادی
افراد چالیون فرار کردن
کوک میا رو بغل کرد گذاشت رو مبل و به دکتر زنگ زد
۱۰ مین بعد
دکتر : باید ببرید بیمارستان
کوک : عحب ها ما اوردیمت اینجا تا خوبش کنی نه دستور بدی
تهیونگ : مرسی که گفتی خودمون نمی دونستیم
دکتر : احتنال زیاد ضربه مغزی شده
ات : نمیشه اینجا کاری کنید
وکتر : نه
کو ک: هوففف
تهیونگ : جی
جی : بله ارباب
تهیونگ : خانم کیم رو ببرید بیمارستان هر چی شد رو به من میگی
جی : چشم اراباب
جیمین: خب خب چالیون بگو ببینم قبل از مردنت چیکارت کنم
جیمین دست میا رو با یک طناب بست و انداخت رو مبل
تهیونگ : خب خانم کوچلو باهات چیکار کنیم
جیمین : نظرت چیه تو رو هرزه کنیم
ات : جیمین...
کوک : هم فکر خوبیه
چالیون : خفه شین
جیمین ،: اهو ببین دختر کوچلو زبون در اورد
کوک : کوچلومون به بزرگ ترین مافیا میگه خفه شو چه جالب( با خنده
ات : بچه ها لطفا بس
خوا سحرف بزنه که
جیمین : ات برووبیرون
ات : ولی
جیمین : همین الان ( با صدای دورگه و داد )
کوک : موفقم
ات : ولی اون هنوز خواهرمه
جیمین رفت پیش ات
جیمین : ات میفهمی چی میگیی این می خواست تو رو بدبخت کنه شاید هم بکشه
ات : ولی
جیمین دست ات رو گرفت برد بیرون
ات ؛ جیمین لطفا کاری باهاش نداشته باش
جمیین : ات خیلی خنده داری می دونی چی میگی اون می خواست باهام رابطه داشته باشه تا تو از من طلاق بگیری
ات : می دونم
جیمین : نترس کاری نمی کنم فقط می خوام هرز
ات پرید وسط حرفش
ات : جیمینن خواهش می کنم
جیمیت : برو خونه
جیمین رفت اتاق
چالیون : لطفا نکشین منو
کوک : نمی خوایم بکشیم ولی میوخوایم عذاب بدیم
تهیونگ : کسی حق نداره شرکت ما رو نابود کنه
جیمین : خب خب خانم کوچلو .. کوک فندقت پیشته
کوک فندقش رو داد بهش
جالیون : داری چیکارمیکنی
جیمین : عذاب ؟ نظرت چیه
چالیون : بیشعورررر عوضییی نمیتونیییی این کارو
خواس حرف بزنه جیمین با سیلی ز بهش
) بچه ها این فقط فیکه اگرجنبه ندارین نخونین )
جیمین : خفه شووو هرزهههه
جیمین کمربندش رو در اورد
جیمین ؛ تا پنجاه میشماری بچه خوب
چالیون : تروخدااا ولممم کنیددد غلطط کردددممم اصلا * خوردممم اشتباه کردمممم زر زدمم م
جیمین ضربه اول رو زد
جیمین : میدونم زر زدی ولی باید بد ببنی
ًربه دوم رو زد و سوم رو
جیمین : بشمار ( باداد
چالیون : سه
جیمین : نه نشد از اول میشماری هر بار که نگی از اول شروع میشه
جیمین پنجاه تا زد
و چالیون ناله میکرد
جیمین یک میله برداشت و با فندق داغ کرد
جیمین : میخوام یادگاری بزارم برات
بچههااااا فیکهههههه جیمین همچین کاری نمیکنه فیک ***
جیمین : گردنت ؟ یا شکم ؟ یا سینت ؟
چالیون : بس کن
جیمین میله رو برداشت و رو دست چالیون زد
چالیون : جیغعععععع بسهههههه برداررر خواهش میکنم
جیمین میله رو برداشت
کوک : منم میخوام یادکاری بزارم براش تا به فکرش نزنه ما رو ورشکست کنه
کوک دستگاه تتو رو اورد
کوک : چی بنویسم
تهیونگ : هرزه
جیمین : عالیه
کوک : کجا بنویسم
جیمین : رو پیشونی
۱۴.۱k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.