عشق دو طرفه

عشق دو طرفه
پارت هفتم.....
که یهو هیونجین محکم داد زد و یه سیلی نسار ا/ت کرد
هیونجین: عوضیییی من گفتم عین همونو بیار ن اینو
ا/ت: خب نبود چیکار کنم
هیونجین: انگار زبونتم درازه بهت میگم، هبونگ این زنیکه رو ببر تو لباساشو دربیار با لباس زیر بمونه بعد دست و پاشو ببند و شروع کن ب شلاق زدن 18 راند ادامه بده هر راند هم 112 شلاق، طوری صدا نالشو دربیار تا کشور دیگ هم بره
هیونگ: اوکی هیونجین، ولی صدای نالشو یه جور دیگ هم میتونی دربیاری ها
ا/ت: نههههه خواهش میکنم کاری با من نداشته باشین(گریه شدید)
هیونجین: هیونگ این طفلک اونطور صداناله بد میشه دوم ا/ت خانوم قبل از کارت ب فکر اینجاشم میکردی بهت گفتم بلایی سرت میارم پرنده های اسمون برات گریه کنن حالا یالا برین برا تنبیه
ا/ت: لطفاااااا اینبارو ازم بگذر هرکاری بگی میکنم(با صدای بلند و گریه)
هیونجین: نمیخواد تو تنبیه شو
هیونگ: یالا زنیکه شنیدی چی گفت
سوجون: هیونجین میگم این زیاده روی نیس
هیونجین: کجاش زیاده روی هنوز براش کمه

هیونگ و بقیه شروع کردن ب دراوردن لباسای ا/ت
ا/ت: خواهش میکنم ولم کنین هیونجین عوضی
هیونجین: حالت که اینو گفتی لباس زیراشم در بیارین سوجون بیا بریم
سوجون: اوکی
ا/ت: نهههههه لطفا
هیونگ: ببر صداتو(دهن ا/تو بستن)
شین: هیونگ تو شروع کن
هیونگ: اوکی
(هیونگ و بقیه شروع به ضربه زدن کردن و ا/ت هم از درد ناله میکرد هم گریه میکرد)
اون وو: چرا یواش میزنین بدین ب من اونقدری محکم بزنم که خون بباره از بدنش

(بعد از گذشت 4 ساعت اونا دست کشیدن ا/ت بی جون و پر از خون رو زمین بود لباسای ا/ت و پوشوندن رفتن بیرون که دقایقی بعد سوجون اومد: ا/ت ا/ت خوبی

ا/ت: حالمو میبینی دیگ اون عوضی تورو فرستاد
سوجون: نه خودم اومدم اون تازگیا عقل از سرش پریده پاشو بریم یه دست و صورتتو بشور
ا/ت: نمیتوم پاشم
سوجون: بیا بغلم
(سوجون عاشق ا/ت بود و میخواست اونو مال خودش کنه ا/ت رو برداشت و برد دس و صورتشو شست و برد خونش)
سوجون: یکم استراحت کن منم غذا اماده کنم
ا/ت: ممنون میشه گوشیمو بدی
ا/ت از گوشیش برای همگروهی هاش گفت که شبو خونه دوستش میمونه
(کمی گذشت ا/ت ب خواب فرو رفت و سوجون میخواست عشقشو اعتراف کنه نمیتونست و زد بیرون خونه)
(صبح روز بعد ا/ت بغل سوجون)
ا/ت: یااااااا من تو بغلت چیکار میکنم
سوجون: داد نزن کر شدیم چ بدونم
ا/ت و سوجون اماده شدن برن مدرسه رسیدن مدرسه که هیونجینو دیدم هیونجین اومد نزدیک......