اسم: چرا من
اسم: چرا من
پارت ۳۸
لونا : ......من
راوی: لونا تا خواست حرف بزنه که الکس اومد
الکس: خوشگلم حالت خوبه... وقتی فهمیدم از ترس مردم... بخاطر بیماریت هست
( الکس لونا بغل کرده بود و پشت سر هم صحبت می کرد حتی متوجه نبود که جئون هم هست با حرفی که الکس درباره بیماری زد جئون متوجه شد که لونا داره یک چیز مخفی می کنه
لونا: خوبم .. نگران نباش...
الکس: می دونی اگه چیزیت بشه داغون میشم.. اگه باهام میومدی آمریکا اینجوری نمی شد
لونا: خوبم ...خوبم
الکس: باید درمان بشی
لونا: نمیشه
الکس: با من لج نکن ...این بار آخر میگم ( داد آروم ) نمی تونم تو هم از دست بدم ( بغض)
لونا: ببخشید... ولی
جئون: شما دوتا درباره چی حرف می زنید چه بیماری لونا جوابم بده ( داد )
الکس: صدات برای لونا بالا نبر .....
جئون : تو دخالت نکن ( عربده ) لونا حرف بزن
لونا: آروم باشید..میگم ...من توموره مغزی دارم و زمان زیادی باقی نمونده ( قطره اشکی از چشماش چکید)
جئون روی زانو افتاد با حرفی که لونا زد دنیا رو سرش خراب شد
یعنی قراره عشقش از دست بده همون طور که خانواده اش از دست داد
نه ....نه. من بدون لونا نمی تونم بغض جئون که قسم خورده بود به هیچ وج گریه نکنه بخاطر عشقش بغضش ترکید
جئون: لونا .. شوخی نکن ( گریه)
لونا دستاش روی گونه های جئون گذاشت آروم اشکای جئون پاک کرد و گفت
لونا : ناراحت نباش ...من خوبم
جئون : ............
پارت ۳۸
لونا : ......من
راوی: لونا تا خواست حرف بزنه که الکس اومد
الکس: خوشگلم حالت خوبه... وقتی فهمیدم از ترس مردم... بخاطر بیماریت هست
( الکس لونا بغل کرده بود و پشت سر هم صحبت می کرد حتی متوجه نبود که جئون هم هست با حرفی که الکس درباره بیماری زد جئون متوجه شد که لونا داره یک چیز مخفی می کنه
لونا: خوبم .. نگران نباش...
الکس: می دونی اگه چیزیت بشه داغون میشم.. اگه باهام میومدی آمریکا اینجوری نمی شد
لونا: خوبم ...خوبم
الکس: باید درمان بشی
لونا: نمیشه
الکس: با من لج نکن ...این بار آخر میگم ( داد آروم ) نمی تونم تو هم از دست بدم ( بغض)
لونا: ببخشید... ولی
جئون: شما دوتا درباره چی حرف می زنید چه بیماری لونا جوابم بده ( داد )
الکس: صدات برای لونا بالا نبر .....
جئون : تو دخالت نکن ( عربده ) لونا حرف بزن
لونا: آروم باشید..میگم ...من توموره مغزی دارم و زمان زیادی باقی نمونده ( قطره اشکی از چشماش چکید)
جئون روی زانو افتاد با حرفی که لونا زد دنیا رو سرش خراب شد
یعنی قراره عشقش از دست بده همون طور که خانواده اش از دست داد
نه ....نه. من بدون لونا نمی تونم بغض جئون که قسم خورده بود به هیچ وج گریه نکنه بخاطر عشقش بغضش ترکید
جئون: لونا .. شوخی نکن ( گریه)
لونا دستاش روی گونه های جئون گذاشت آروم اشکای جئون پاک کرد و گفت
لونا : ناراحت نباش ...من خوبم
جئون : ............
۱.۶k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.