تک پارتی عشق در نگاه اول
تک پارتی عشق در نگاه اول
ویو اِلا: صبح زود بلند شدم شروع کردم حاضر شدن وای امروز باید به اون پارتی مسخره برم فقط چون میا اسرار کرد میرم اعصاب برام نذاشت این دختر سریع حاضر شدم به سمت کافه رفتم امروز با بچهها قرار داشتیم قرار بود بریم برای شب خرید کنیم بعدش
(ویو کافه)
اِلا: سلام دخترا
همه: سلام
میا: دختر چقدر طولش دادی..... ولی خوشگل شدیا
اِلا: ممنون عشقم.
ویو یونگی: امروز با ته تو کافه قرار داشتم حاضر شدم به سمت کافه رفتم وقتی با ته مشغول حرف زدن بودم توجهم به اون دختر جلب شد خیلی خوشگل بود خنده های شیرینی داشت یهو بلند شد به سمت سرویس رفت برای اینکه اسمش بپرسم جلوی در منتظرش موندم
ویو اِلا: نشسته بودم که نگاه سنگین روی خودم برگشتم دیدم که یک پسر با خنده نگام می کنه چش دیوونه هست ( دیوونه عمت چش سفید) بلند شدم به سمت سرویس رفتم وقتی برگشتم با همون پسره روبه رو شدم
شوگا: اسمت چیه
اِلا: هان ...... به تو چه
شوگا: از شجاعت خوشم اومد ( خنده )
اِلا: دیوونه شدی ....( رفت)
شوگا : آره دیوونه تو ( خنده)
ویو اِلا: وای پسر دیوونه هست ولی دروغ نگم خیلی جذاب بود وای چرا قلبم براش لرزید بعد چند دقیقه از کافه خارج شدیم رفتیم خرید چند تا لباس گرفتم به سمت خونه رفتم حاضر شدم به سمت پارتی حرکت کردم و رسیدم با بچه ها یکم حرف زدیم که من رفتم نوشیدنی بگیرم که دستم توسط کسی کشیده شد وای دوباره اون
شوگا: خوشگه آخرش اسمت نگفتی ( خنده ) اسمت ؟
اِلا: مگه دیوونه هستی .....ولم کن..... اِلا هستم
شوگا: اسمت قشنگه مثل خودت ..... ببین من روراست هستم من دوست دارم....اگه قبولم کنی که اوکی و دیگه برای من میشی......اگه ردم کنی بازم برای من میشی... برام فرق نداره به هرحال من دوست دارم پس هر جور شده برای منی
( خنده )
ویو اِلا: این چشه من که نمی شناسمش ولی چرا هر دفعه دلم براش می لرزه جواب نه بدم ......خودم پشیمون میشم پس فقط بله
اِلا: نمی دونم....چی بگم ولی چرا هر دفعه قلبم برات می لرزه خب...... خب منم دوست دارم
شوگا: ( گونه هاش لمس می کنه) حالا خوب شد ( گونه هاش می بوسه)
اِلا: ( لبخند و متقابل می بوسش)
پایان ✨🦋
بچهها هر دوش میزارم
ویو اِلا: صبح زود بلند شدم شروع کردم حاضر شدن وای امروز باید به اون پارتی مسخره برم فقط چون میا اسرار کرد میرم اعصاب برام نذاشت این دختر سریع حاضر شدم به سمت کافه رفتم امروز با بچهها قرار داشتیم قرار بود بریم برای شب خرید کنیم بعدش
(ویو کافه)
اِلا: سلام دخترا
همه: سلام
میا: دختر چقدر طولش دادی..... ولی خوشگل شدیا
اِلا: ممنون عشقم.
ویو یونگی: امروز با ته تو کافه قرار داشتم حاضر شدم به سمت کافه رفتم وقتی با ته مشغول حرف زدن بودم توجهم به اون دختر جلب شد خیلی خوشگل بود خنده های شیرینی داشت یهو بلند شد به سمت سرویس رفت برای اینکه اسمش بپرسم جلوی در منتظرش موندم
ویو اِلا: نشسته بودم که نگاه سنگین روی خودم برگشتم دیدم که یک پسر با خنده نگام می کنه چش دیوونه هست ( دیوونه عمت چش سفید) بلند شدم به سمت سرویس رفتم وقتی برگشتم با همون پسره روبه رو شدم
شوگا: اسمت چیه
اِلا: هان ...... به تو چه
شوگا: از شجاعت خوشم اومد ( خنده )
اِلا: دیوونه شدی ....( رفت)
شوگا : آره دیوونه تو ( خنده)
ویو اِلا: وای پسر دیوونه هست ولی دروغ نگم خیلی جذاب بود وای چرا قلبم براش لرزید بعد چند دقیقه از کافه خارج شدیم رفتیم خرید چند تا لباس گرفتم به سمت خونه رفتم حاضر شدم به سمت پارتی حرکت کردم و رسیدم با بچه ها یکم حرف زدیم که من رفتم نوشیدنی بگیرم که دستم توسط کسی کشیده شد وای دوباره اون
شوگا: خوشگه آخرش اسمت نگفتی ( خنده ) اسمت ؟
اِلا: مگه دیوونه هستی .....ولم کن..... اِلا هستم
شوگا: اسمت قشنگه مثل خودت ..... ببین من روراست هستم من دوست دارم....اگه قبولم کنی که اوکی و دیگه برای من میشی......اگه ردم کنی بازم برای من میشی... برام فرق نداره به هرحال من دوست دارم پس هر جور شده برای منی
( خنده )
ویو اِلا: این چشه من که نمی شناسمش ولی چرا هر دفعه دلم براش می لرزه جواب نه بدم ......خودم پشیمون میشم پس فقط بله
اِلا: نمی دونم....چی بگم ولی چرا هر دفعه قلبم برات می لرزه خب...... خب منم دوست دارم
شوگا: ( گونه هاش لمس می کنه) حالا خوب شد ( گونه هاش می بوسه)
اِلا: ( لبخند و متقابل می بوسش)
پایان ✨🦋
بچهها هر دوش میزارم
۲.۵k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.