شاهزاده اهریمن پارت 13
#شاهزاده_اهریمن_پارت_13
بـــــــوم
وای خدا قلبممممم این چ مریضی بوووود
قلبم پاچید تو شورتم
فرید: بچـــــــهاااا
ی خبر دارم تهوع آوووور.
شروین: باز چی شده.
فرید: اون پسره بود
همون نچسبه از بچه های تجربیه خیلی چس و فس میاد
اسم گوهشو یادم رفته
حالا هرچی
تغیر رشته داده قراره از این ب بعد قیافه چندشش رو تحمل کنیم.
شهاب: منظورت ک با برنا شفیعی نیست؟
فرید: دقیقا با خود ناکسشم.
فرهاد: کی حوصله این خرخون رو داره.
ارمیا: مگه اون کیه؟
نیما: چی بگم
حالا میاد خودت میبینی.
ارمیا: راستی نمیا
چرا اینجا هرکی درس میخونه رو مسخره میکنن اینجا ک مدرسه تیزهوشان محسوب میشه
پس درس خوندن دانش آموزان باید ی چیز طبیعی باشه.
نیما: دلت خوشه ها، کی گفته همچین چیزیو.
همین فرید رو نگاه
این سال ب سال در کتاب هاشو باز نمیکنه ک ببینه چ رنگه.
ارمیا: پس چجوری وارد اینجا شده؟
نیما: خب معلومه
با پول باباش
اینجارو میبینی از صد درصد فقط چهل درصدش درس خونن بقیه هم با پول و پارتی بازی وارد شدن
اونایی ک با پارتی اومدن پول بیشتری میدن تا ی وقت نندازنشون بیرون
پس فکر کردی چجوری این مدرسه ب اینی ک هست تبدیل شده.
هرسال هم آقای صداقت چندتا دانش آموز برتر رو میاره اینجا تا اسم مدرسشو ببره بالا
ی جورایی با این کار سر پوش میذاره رو کارش و حفظ ظاهر میکنه ک آره مدرسه ما بهترینه.
ارمیا: این واقعا باید فامیلیش رو عوض کنه بذاره ریاکار مرتیکه خرفت.
خندید
×: حالا تو حرص نخور ک عامل حرص خورد تشریف اورد.
+: کو؟
نیما: اونهاش اومد
توروخدا نگاش کن
ی اخلاق گوهی داره ک نگو بچه های تجربی ک از روش بیذارن
ی نفر هم حاضر نشده با این زردک دوست بشه
اومممم ن ن ی دوست داشت ولی جلو همه رید بهش بعد از اون ندیدم با کسی باشه
اینقدر خودش رو میگیره ک انگار شاهزاده عربستانه.
خندیدم
+: بیخال بابا اینقدر حرص نخور ما ک کاری ب اون نداریم پس مهم نیست.
نیما: آخه تو ک نمیدونی چجوریه.
یا یا یا
این چرا داره میاد این سمت؟
برنا: جای کسیه؟
ارمیا: ام نه
برنا: خوبه.
بعد کیفش رو گذاشت دقیقا رو صندلیه کناریم خودش هم نشست روش
هیچ توجهی هم ب قیافه هاجو واج نیما نکرد.
برنا: فکر کنم صدای زنگ رو نشنیدی، اللن دبیر میاد
ب جای اینکه بالای سر من وایستی برو بشین سرجات و منو با رفتنت خوشحال کن.
نیما: تو تو توع زردک ب من میگی ک چیکار کنم؟
اصلا ب تو چ ک من چرا اینجام
مگه کسی هم هست ک با تو کاری داشته باشه.
من اگه اینجام فقط بخاطر ارمیاست ن توع پشمککک
برنا: برام مهم نیست ک چرا اینجایی فقط از بالای سر من برو کنار.
نیما: بیا برو گمشوو
مگه تو کی هان کی هستی؟
تو نهایت کلاست این باشه ک کو...ن آسمون پاره شده باشه تورو ریده باشه رو زمین
ارمیا: هی پسرا آروم باشید براچی همچین میکنید؟
نیما: مگه میذاره.
پسره فاز ب فاز هی گوه میخوره
من ک رفتم ولی خدا ب تو صبر ایوب رو بده ک باید تا آخر سال اینو کنار خودت تحمل کنی
بعد از پیشمون رفت...
۳ دقیقه قبل
بعضی از دوستان گفتن ک تعداد پارت هامون کمه یا هر پارت کوتاه هستش
ک خب نویسنده عزیز گفتن یا تعداد پارت هارو بیشتر میفرستن یا هر پارت رو اندازه دوتا پارت میذارن.
بازم اگه پیشنهادی در این باره دارید این لینک ناشناسمون هست👇🏼https://harfeto.timefriend.net/17232360425840
بـــــــوم
وای خدا قلبممممم این چ مریضی بوووود
قلبم پاچید تو شورتم
فرید: بچـــــــهاااا
ی خبر دارم تهوع آوووور.
شروین: باز چی شده.
فرید: اون پسره بود
همون نچسبه از بچه های تجربیه خیلی چس و فس میاد
اسم گوهشو یادم رفته
حالا هرچی
تغیر رشته داده قراره از این ب بعد قیافه چندشش رو تحمل کنیم.
شهاب: منظورت ک با برنا شفیعی نیست؟
فرید: دقیقا با خود ناکسشم.
فرهاد: کی حوصله این خرخون رو داره.
ارمیا: مگه اون کیه؟
نیما: چی بگم
حالا میاد خودت میبینی.
ارمیا: راستی نمیا
چرا اینجا هرکی درس میخونه رو مسخره میکنن اینجا ک مدرسه تیزهوشان محسوب میشه
پس درس خوندن دانش آموزان باید ی چیز طبیعی باشه.
نیما: دلت خوشه ها، کی گفته همچین چیزیو.
همین فرید رو نگاه
این سال ب سال در کتاب هاشو باز نمیکنه ک ببینه چ رنگه.
ارمیا: پس چجوری وارد اینجا شده؟
نیما: خب معلومه
با پول باباش
اینجارو میبینی از صد درصد فقط چهل درصدش درس خونن بقیه هم با پول و پارتی بازی وارد شدن
اونایی ک با پارتی اومدن پول بیشتری میدن تا ی وقت نندازنشون بیرون
پس فکر کردی چجوری این مدرسه ب اینی ک هست تبدیل شده.
هرسال هم آقای صداقت چندتا دانش آموز برتر رو میاره اینجا تا اسم مدرسشو ببره بالا
ی جورایی با این کار سر پوش میذاره رو کارش و حفظ ظاهر میکنه ک آره مدرسه ما بهترینه.
ارمیا: این واقعا باید فامیلیش رو عوض کنه بذاره ریاکار مرتیکه خرفت.
خندید
×: حالا تو حرص نخور ک عامل حرص خورد تشریف اورد.
+: کو؟
نیما: اونهاش اومد
توروخدا نگاش کن
ی اخلاق گوهی داره ک نگو بچه های تجربی ک از روش بیذارن
ی نفر هم حاضر نشده با این زردک دوست بشه
اومممم ن ن ی دوست داشت ولی جلو همه رید بهش بعد از اون ندیدم با کسی باشه
اینقدر خودش رو میگیره ک انگار شاهزاده عربستانه.
خندیدم
+: بیخال بابا اینقدر حرص نخور ما ک کاری ب اون نداریم پس مهم نیست.
نیما: آخه تو ک نمیدونی چجوریه.
یا یا یا
این چرا داره میاد این سمت؟
برنا: جای کسیه؟
ارمیا: ام نه
برنا: خوبه.
بعد کیفش رو گذاشت دقیقا رو صندلیه کناریم خودش هم نشست روش
هیچ توجهی هم ب قیافه هاجو واج نیما نکرد.
برنا: فکر کنم صدای زنگ رو نشنیدی، اللن دبیر میاد
ب جای اینکه بالای سر من وایستی برو بشین سرجات و منو با رفتنت خوشحال کن.
نیما: تو تو توع زردک ب من میگی ک چیکار کنم؟
اصلا ب تو چ ک من چرا اینجام
مگه کسی هم هست ک با تو کاری داشته باشه.
من اگه اینجام فقط بخاطر ارمیاست ن توع پشمککک
برنا: برام مهم نیست ک چرا اینجایی فقط از بالای سر من برو کنار.
نیما: بیا برو گمشوو
مگه تو کی هان کی هستی؟
تو نهایت کلاست این باشه ک کو...ن آسمون پاره شده باشه تورو ریده باشه رو زمین
ارمیا: هی پسرا آروم باشید براچی همچین میکنید؟
نیما: مگه میذاره.
پسره فاز ب فاز هی گوه میخوره
من ک رفتم ولی خدا ب تو صبر ایوب رو بده ک باید تا آخر سال اینو کنار خودت تحمل کنی
بعد از پیشمون رفت...
۳ دقیقه قبل
بعضی از دوستان گفتن ک تعداد پارت هامون کمه یا هر پارت کوتاه هستش
ک خب نویسنده عزیز گفتن یا تعداد پارت هارو بیشتر میفرستن یا هر پارت رو اندازه دوتا پارت میذارن.
بازم اگه پیشنهادی در این باره دارید این لینک ناشناسمون هست👇🏼https://harfeto.timefriend.net/17232360425840
۷.۳k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.