Part

Part7
‌که یهو...
‌نامجون:یالاه هیییییی
ا/ت قرمز شد کوک دید و خندش گرفت
‌کوک:تو برو شام درست کن
ا/ت:چشم
‌کوک:هی بهت یاد ندادن در بزنی بزنم ای خدا
‌نامی:داشتی چیکار میکردی شیطون بلاااا
‌کوک:به تو چه داشتم از زاویه بهتر باهاش حرف میزدم
‌نامی:چته خو اومدم بگم فردا شب مهمونی گرفتیم تو با ا/ت هم بیا
‌کوک:نمیگفتی هم میاوردمش
‌نامی:ها پس چیزه عام چیز یوری..
‌کوک:یوری هم دعوت کردی (اکس کوک که دختره هنوز کوک رو دوست داره)
‌نامجون:اره حیح
‌کوک:فردا ا/ت به عنوان پارتنرم میاد
‌نامجون:ای مارمولک🦎
یهو صدای جیغ اومد

‌جیغغغغغغغغغغغغغغغغ
‌کوک بدو بدو رفت پایین صدای جیغ ا/ت بود
‌کوک: چی شده حالت خوبه
یهو یه جوجه از پشت سرش اومد بیرون
کوک:یونجی
دختر کوچولو پرید بغل کوک
یونجی:دادا
کوک:هییی کیوت چه تو کی اومدی با کی اومدی
یونجی:آپا ماما
مادر:(مادر کوک) هی پسره باز حموم بودی
کوک:مادر خوش اومدی شما هم همین طور بابا نه حموم نبودم
ا/ت اومد در گوشم گفت
ا/ت:هنوز حوله دور کمرتونه سلام خانم و آقای جئون خش اومدین
پدر مادر هم زمان .. من شمارو یادم نمیاد
ا/ت:من تازه شروع... کوک نزاشت حرفش تموم شه
کوک: مامان بابا دوست دخترم ا/ت
ا/ت:چییی ارع دوست دختر منو این مدر ببخشید مرد ارع
مادر:ای وای عروس خوشگلم ببخشید که یوری با گربش ترسوندت اون فقد میخواست بهت گربه رو نشون بده نمیدوست که میترسی
ا/ت: املاکی چیز اشکالی ندارع خانم جئون
مادر :هی مادر صدام کن
ا/ت:چشم
پدر:ا/ت چرا این لباس تنته
ا/ت:راستش
کوک:از این لباس خوشش اومد خواست همینجور دکور بزارع تو تن مانکن تو اتاقش
پدر:پس چرا تنشه
کوک:یادش رفته در بیاره
مادر:توهم یادت رفته لباس بپوشی
ا/ت ما بریم لباس بپوشیم بیایم ببخشید
کوک:اجوما یه شام کامل می‌خوام ازتون
اجوما:چشم پسرم
کوک و ات رفتن ات دست کوک رو گرفت کشید اتاق خودش هلش داد رو تخت어
ا/ت:تو تو میگفتی هان اون پایین دوست دختر هان من مگه دوست دخترم هوففف همین الان میری بهشون میگی که دروغه
کوک:اونجوری لم دادی روم لباست زیادی بازه من کنترلی رو خودم ندارم گفته باشم
ا/ت:هییی چشاتو ببند
خواست بلند شه که کوک کشیدش انداختنش رو تخت
کوک:از این به بعد دوست دخترمی فهمیدی

یه بوس کوچیک رو لبش زد و گفت لباساتو بپوش بیا اتاق من
ات کامل هنگ بود از اون بوسه
لباس هاشو پوشید و رفت دم در اتاق در زد رفت تو بعد....
پایان ۱۰لایک۲۰کامنت گوگولی یا لباس ا/ت رو می‌زارم واستون💋
دیدگاه ها (۲۱)

لباس ا/ت😼

Part8رفت تو بعد....ا/ت:بلع ارباب کوک:اوه بیا بشین اینجا ا/ت:...

بچه ها رمان شاد تموم شه یا غمگین🤍🦙تو کامنت رمان بگین برام 💗

Part6‌نامجون:هه کوک کیه ا/ت:خنده داشت🗿‌نامجون:زبون درازی نکن...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

WISH MEET YOUPART 15ویو ا/ت. بعد از اینکه ون مرد نجاتم داد س...

توضیح فیک ازدواج اجباری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط