و آنچه ایمانت بود

و آنچه ایمانت بود
پای فشردی
من نیز به دلگرمی آن ایمان
و هر آنچه عشق تو تصور می کردم
چشم به راهت ماندم
تو رفتی
و آنچه از تو باز ماند
لحظاتی بود که من چشم به آسمان داشتم...
دیدگاه ها (۱)

درد جدایی سخته خداییوقتی نداری نای و نواییقلب شکسته میشه هوا...

چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ستببین مرگ من را در ...

شیرین من تلخی مکن با عاشقتموم میشن گم میشن این دقایقدنیای ما...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدیدل سپردی و برای دگری یار شدیب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط