Part

Part⁴⁴

دست داد سریع دستمو از دستش کشیدم پسره ی هیز....

یوجین ویو

دختر خیلی خوشگل و ظریفیه حتما میدزدمش

کوک ویو

باید بیشتر مواظب ا/ت باشم من این یوجین عوضی رو خوب میشناسم ب هر حال ا/ت مادر بچمه

ا/ت ویو

بعد از دست دادن با این پسره چشم چرخوندم دیدم شوگا اومد....شوگا تنها کسی بود ک میتونست در برابر کوک وایسه
رفتم سمتش پریدم بغلش

_سلاممممم داداش قلدررررررر

&سلام سلیطه خانوم

_یاااااا خیلی بدی

&(خنده)

با کوک هم دست دادو بغلش کرد

+چطوریییی

&هعی کارا دهنمو سرویس کردن

+اره والا بیا بریم سر میز....ا/ت بیا

_اوهوم

پرش زمانی ب بعد از مهمونی:

ا/ت ویو

بلخره مهمونی تموم شد ولی با وجود شوگا خیلی بهتر شد‌‌....لباسامو عوض کردم همون یه چسه ارایشم پاک کردم دراز کشیدم رو تختم

دستمو گذاشتم رو شکمم

_هعیییی مامانی امروز خسته شدی نه؟؟؟امروز روز خسته کننده ای بود....برام مهم نیس ک بابات کیه من تورو میخوام پس ب دنیات میارم بچه کوچولو‌.....

چشمامو بستمو خوابیدم

شرایط پارت بعد

¹⁰⁰like
⁹⁰coment

(یلداتون مبارک فالوورام)
دیدگاه ها (۶۶)

I'm just tired:)

......

Part⁴³تا ساعت ۷ وقت زیاد بود....‌پس گفتم بزا یکم دیگه بخوابم...

Part⁴²بعد ۲۰ مین در اتاقم زده شد...دکتر اومد داخل/سلام ا/ت ح...

هرزه ی حکومتی پارت ۷ بردمش تو اتاق خودم...دستش و محکم ول کرد...

"سرنوشت "p,34...کانر : ( مست ) ... ا/تت ‌.... میدونستی شیفته...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط