Part⁴³
Part⁴³
تا ساعت ۷ وقت زیاد بود....
پس گفتم بزا یکم دیگه بخوابم من ک کار ندارم
اجوما ویو
ارباب لباس ا/ت رو بهم داد که براش ببرم.....تقریبا ساعت ۴ بود
در زدم ولی کسی جواب نداد پس رفتم تو دیدم ا/ت خوابیده
بدون اینکع صدایی ایجاد کنم لباسارو گذاشتم و اومدم بیرون
ا/ت ویو
از خواب پاشدم ساعتو دیدم.......یا علی ساعت ۶ من چن ساعت خوابیدممممممممممم
دیدم لباسمو اوردن پس بلند شدم رفتم حموم ۳۰ مینی.......وسایل خودم پیشم بود پس روتینمو انجام دادمو یه رژ لب خیلیییی کم رنگ کالباسی زدم با یکم ریمل
لباسم یه لباس سفید یقه اسکی بلند بود که تا پایین زانوم بود.....ی کوچولو جذب بود....ولی از اون جایی که من کمرم خیلی خوش فرم و تنگه پوشیدمش.......نگا نگا قد کوتا ک بودم قد کوتا تر شدم تو این.......نیم بوت های پاشنه بلندمم با گردنبندام با گوشوارم انداختم....ساعتو دیدم ۷:۱۵ بود.....دیگه بهتر بود برم
رفتم سمت سالن و به همه سلام کردم که جونگ کوک دیدم و رفتم پیشش
+سلام
_س.....سلام
+خوبه لباسه بت میاد
_اوهوم
کوک ویو
نیوقحبونبویتقحیویحثوثجوثثح تو لباسه چقد کوچولو و گوگولی مگول شده بود ننهههههههههه......ع بسه کوک خودتو جم و جور کن یادت نره باهات چی کار کرد
+چیزی میخوری
_اهل مشروب نیستم یه موهیتو بهم بده
+اوووو باشه
_ممنون
+خواهش میکنم
کوک با همه ی دوستاش اشنام کرد ک رسید ب یکیش
+ببین این یکی از بزرگترین رقیبامه
_خب چرا اینجاس
+چون مهمونیه مافیاهاست
_اها
+اصن سمتش نمیری فمیدی
_ن بابا من چی کار دارم اخه
(بچه ها اسم پسره چی بود گفته بودم اول فیک؟؟؟؟فک کنم یوجین؟ک این حالا یوجین دشمن کوک هست)
(علامتش÷)
÷به به جناب جئون
+سلام(سرد)
÷سلام.....
چشمش افتاد رو ا/ت
÷خب کوک این لیدی جذاب رو معرفی نمیکنی
+همسرم ا/ت
وادددد فاکککک من کجام همسرشه؟؟؟؟؟(ا/ت میگه)
_اهمممم سلام
÷سلام(ازون لبخندای هیز گونه🗿)
دست دادمو سریع دستمو ار دستش جدا کردم پسره ی هیز....
شرایط پارت بعد
⁸⁰like
⁸⁰coment
بچه هااا یچیزی الان فهمیدم من تهیونگ رو نیاورده بودم تو فیک شوگا بود اون🗿🗿پس تا الان همه حرفای ا/ت و کوک که تهیونگ بوده رو شوگا در نظر بگیرید🗿😂
تا ساعت ۷ وقت زیاد بود....
پس گفتم بزا یکم دیگه بخوابم من ک کار ندارم
اجوما ویو
ارباب لباس ا/ت رو بهم داد که براش ببرم.....تقریبا ساعت ۴ بود
در زدم ولی کسی جواب نداد پس رفتم تو دیدم ا/ت خوابیده
بدون اینکع صدایی ایجاد کنم لباسارو گذاشتم و اومدم بیرون
ا/ت ویو
از خواب پاشدم ساعتو دیدم.......یا علی ساعت ۶ من چن ساعت خوابیدممممممممممم
دیدم لباسمو اوردن پس بلند شدم رفتم حموم ۳۰ مینی.......وسایل خودم پیشم بود پس روتینمو انجام دادمو یه رژ لب خیلیییی کم رنگ کالباسی زدم با یکم ریمل
لباسم یه لباس سفید یقه اسکی بلند بود که تا پایین زانوم بود.....ی کوچولو جذب بود....ولی از اون جایی که من کمرم خیلی خوش فرم و تنگه پوشیدمش.......نگا نگا قد کوتا ک بودم قد کوتا تر شدم تو این.......نیم بوت های پاشنه بلندمم با گردنبندام با گوشوارم انداختم....ساعتو دیدم ۷:۱۵ بود.....دیگه بهتر بود برم
رفتم سمت سالن و به همه سلام کردم که جونگ کوک دیدم و رفتم پیشش
+سلام
_س.....سلام
+خوبه لباسه بت میاد
_اوهوم
کوک ویو
نیوقحبونبویتقحیویحثوثجوثثح تو لباسه چقد کوچولو و گوگولی مگول شده بود ننهههههههههه......ع بسه کوک خودتو جم و جور کن یادت نره باهات چی کار کرد
+چیزی میخوری
_اهل مشروب نیستم یه موهیتو بهم بده
+اوووو باشه
_ممنون
+خواهش میکنم
کوک با همه ی دوستاش اشنام کرد ک رسید ب یکیش
+ببین این یکی از بزرگترین رقیبامه
_خب چرا اینجاس
+چون مهمونیه مافیاهاست
_اها
+اصن سمتش نمیری فمیدی
_ن بابا من چی کار دارم اخه
(بچه ها اسم پسره چی بود گفته بودم اول فیک؟؟؟؟فک کنم یوجین؟ک این حالا یوجین دشمن کوک هست)
(علامتش÷)
÷به به جناب جئون
+سلام(سرد)
÷سلام.....
چشمش افتاد رو ا/ت
÷خب کوک این لیدی جذاب رو معرفی نمیکنی
+همسرم ا/ت
وادددد فاکککک من کجام همسرشه؟؟؟؟؟(ا/ت میگه)
_اهمممم سلام
÷سلام(ازون لبخندای هیز گونه🗿)
دست دادمو سریع دستمو ار دستش جدا کردم پسره ی هیز....
شرایط پارت بعد
⁸⁰like
⁸⁰coment
بچه هااا یچیزی الان فهمیدم من تهیونگ رو نیاورده بودم تو فیک شوگا بود اون🗿🗿پس تا الان همه حرفای ا/ت و کوک که تهیونگ بوده رو شوگا در نظر بگیرید🗿😂
۳۸.۶k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.