پارت ¹
پارت¹
م̶ن̶ ع̶ا̶ش̶ق̶ ت̶و̶ ش̶د̶م
سوکیونگ《حساب این کارتونو پس میدین
از همتون انتقام میگیرم
(فلشبک..)
سوکیونگ《مامانننن بابا کجاس؟
(گایزبرایمامانسوکیونگمینویسم مامان.س)
مامان.س《نمیدونمهرچیصداشمیزنم جواب نمیده
بروتواتاقشببینکجاس
سوکیونگ《باش..رفتمتویاتاق بابام
بابا..؟
باباییکجایی.؟
همیشهازینمیترسیدمخانوادمترکم بکنن
بااینکه کلی اذیتم میکنن
ولی من دوسشون دارم
رویمیزشدیدم
(ببخشیدخبرندادمکهدارممیرم
یهجلسهخیلیفوریبرامپیشاومده
بهاحتمالزیادمجبورباشیمبریمکره
بهسوکیونگخبربده
خداحافظ)
سوکیونگ《ینی چی
مامانننننن
مامان ببین بابا چی نوشته
مامان.س《چینوشته؟
نامهرومیخونه...
آهاناینوالانزنگشزدمبهمگف
گفتعصرپروازداریم
سوکیونگ《ینی چی هاننن
مننمیام
دوستام زندگیمهمشون اینجان
من نمیام هرگز
مامان.س《خودت خوب میدونی بابات به زورهم که شده میبرتت
سرویستمنتظرته...
سوکیونگ《عصبانی و ناراحت سوار سرویس شدم
باز ی شنبه و روز فا.کی دیگه..
همیشه از این فرمبدممیومد
۱۸ سالمه مگ بچه ۱۰ سالم با این فرم...اه...
با خشم وارد کلاس شدم
خوردم به یکی
خودش بود
آریانا
لوس و بدجنس ترین دختر کلاس
ولی من هیچوقت جلوش کمنمیارم
آریانا《هی دختر کوچولو حواست به جلوت هست و....کلی چرت و پرت دیگه
سوکیونگ《عصبانی یقشو گرفتم
ببین آریانا اعصاب ندارم فمیدی
یه حرف دیگه بزنیاز زندگی محوت میکنم
با ترس خودشو از چنگم در آورد و رفت
تا ظهر به زور تحمل کردم
رفتم خونه و دیدم مامانم و بابام منتظر منن
سوکیونگ《خیر باشه؟نکنه اینموقعه باید بریم
مامان&باباش《بله باید الان بریم
یکساعته منتظر توییم
سوکیونگ《مننمیخوامبیامممم
باباش《سوکیونگ زود باش لباسات بپوش تا سریع بریم وگرنه خودت میدونی چیمیشه
سوکیونگ《ترسیدم...
با ترس و گریه لباسامپوشیدم
ساکم رو که از قبل آماده کرده بودن برای خودشون
چون بابام کره ایه تابستونا میریم اونجا و یه پنت هوس اونجا داریم
البته بدم نیست میتونم برم یه مدرسه بهتر
خوبه زبانشونم بلدم...
.....
سوارهواپیماشدیم...
کلراهروبیداربودم
مامانسوکیونگ《سوکیونگ زود باش بیدار شو دیگه
سوکیونگ《هوم رسیدیم...
باشه بلند شدم...
از هواپیما پیاده شدیم
چندنفر اومدن دنبالمون
فک کنم آدمای بابام بودن
به هرحال مهم نیست فقط دلم میخواد بخوام
ولی قبلش دلممیخواست یچیز ترش بخورم
به مامانم گفتم:مامان من میرم این یچیزی بخرم زود میام
مامانس《زود برگرد خونه باشه؟
سوکیونگ《باشه...
داشتممیرفتم ک محکم خوردم به یکی و افتادم تو بغلش
چه بوی عطر خوبی داره
م̶ن̶ ع̶ا̶ش̶ق̶ ت̶و̶ ش̶د̶م
سوکیونگ《حساب این کارتونو پس میدین
از همتون انتقام میگیرم
(فلشبک..)
سوکیونگ《مامانننن بابا کجاس؟
(گایزبرایمامانسوکیونگمینویسم مامان.س)
مامان.س《نمیدونمهرچیصداشمیزنم جواب نمیده
بروتواتاقشببینکجاس
سوکیونگ《باش..رفتمتویاتاق بابام
بابا..؟
باباییکجایی.؟
همیشهازینمیترسیدمخانوادمترکم بکنن
بااینکه کلی اذیتم میکنن
ولی من دوسشون دارم
رویمیزشدیدم
(ببخشیدخبرندادمکهدارممیرم
یهجلسهخیلیفوریبرامپیشاومده
بهاحتمالزیادمجبورباشیمبریمکره
بهسوکیونگخبربده
خداحافظ)
سوکیونگ《ینی چی
مامانننننن
مامان ببین بابا چی نوشته
مامان.س《چینوشته؟
نامهرومیخونه...
آهاناینوالانزنگشزدمبهمگف
گفتعصرپروازداریم
سوکیونگ《ینی چی هاننن
مننمیام
دوستام زندگیمهمشون اینجان
من نمیام هرگز
مامان.س《خودت خوب میدونی بابات به زورهم که شده میبرتت
سرویستمنتظرته...
سوکیونگ《عصبانی و ناراحت سوار سرویس شدم
باز ی شنبه و روز فا.کی دیگه..
همیشه از این فرمبدممیومد
۱۸ سالمه مگ بچه ۱۰ سالم با این فرم...اه...
با خشم وارد کلاس شدم
خوردم به یکی
خودش بود
آریانا
لوس و بدجنس ترین دختر کلاس
ولی من هیچوقت جلوش کمنمیارم
آریانا《هی دختر کوچولو حواست به جلوت هست و....کلی چرت و پرت دیگه
سوکیونگ《عصبانی یقشو گرفتم
ببین آریانا اعصاب ندارم فمیدی
یه حرف دیگه بزنیاز زندگی محوت میکنم
با ترس خودشو از چنگم در آورد و رفت
تا ظهر به زور تحمل کردم
رفتم خونه و دیدم مامانم و بابام منتظر منن
سوکیونگ《خیر باشه؟نکنه اینموقعه باید بریم
مامان&باباش《بله باید الان بریم
یکساعته منتظر توییم
سوکیونگ《مننمیخوامبیامممم
باباش《سوکیونگ زود باش لباسات بپوش تا سریع بریم وگرنه خودت میدونی چیمیشه
سوکیونگ《ترسیدم...
با ترس و گریه لباسامپوشیدم
ساکم رو که از قبل آماده کرده بودن برای خودشون
چون بابام کره ایه تابستونا میریم اونجا و یه پنت هوس اونجا داریم
البته بدم نیست میتونم برم یه مدرسه بهتر
خوبه زبانشونم بلدم...
.....
سوارهواپیماشدیم...
کلراهروبیداربودم
مامانسوکیونگ《سوکیونگ زود باش بیدار شو دیگه
سوکیونگ《هوم رسیدیم...
باشه بلند شدم...
از هواپیما پیاده شدیم
چندنفر اومدن دنبالمون
فک کنم آدمای بابام بودن
به هرحال مهم نیست فقط دلم میخواد بخوام
ولی قبلش دلممیخواست یچیز ترش بخورم
به مامانم گفتم:مامان من میرم این یچیزی بخرم زود میام
مامانس《زود برگرد خونه باشه؟
سوکیونگ《باشه...
داشتممیرفتم ک محکم خوردم به یکی و افتادم تو بغلش
چه بوی عطر خوبی داره
۲۶.۰k
۲۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.