پارت²
پارت²
م̶ن̶ ع̶ا̶ش̶ق̶ ت̶و̶ ش̶د̶م
سوکیونگ《ببخشید آقا
بعدش تند تند دوییدم و ازش دور شدم
شوگا《داشتم برای خودم قدم میزدم که ی دختر خورد بهم
بوی عطرش خیلی خوب بود
دلممیخاست تا ابد توی بغلم باشه
سریع ازمجدا شد و معذرت خواهی کرد و رفت
چقد کیوت بود
بیخیال شدم و هدفونم رو در آوردم و برای خودم آهنگپلی کردم
سوکیونگ《داشتم آهنگ گوش میدادم و میرفتم مغازه
یه سری خرت و پرت خریدم
یهو اون پسره که خوردمبهش رو دیدم
یکی سعی داشت کیف پولش و هدفونش بدزده
منفهمیدم
وقتی طرف اومد ازش اینارو گرف
محکمکیفمکوبیدم توی سرش
اسپری فلفل رو در کردم و زدم تو صورتش
صورتشو گریون گرفت. و رف
شوگا《با تعجب به دختره زل زدم
مات شدم...چقد قشنگ زدش
خیلی ممنون...
سوکیونگ《خواهش میکنم
گوشیمو برداشتم و راه افتادم
دیدم همونم داره ازین ور میاد
داشت همراه منمیومد که بهش یدونه لواشک دادم
گفت ممنون
ولی منو هنوز نشناخته
به زور میکنم تو دهنش
شوگا《ممنون من لواشک نمیخورم
سوکیونگ《ینی میخواید ناراحتمکنید'بغض
شوگا《کم آوردم و سریع لواشکو ازش گرفتم و ماسکمو سریع کشیدم پایین و خوردم لواشک رو
سوکیونگ《چقد خوشگل بود قیافش..
چقد شبیه گربه هاش
خیلی قیافش آشناس
شبیه اون عضو گروه که هی آریانا توی مدرسه میگه بود
شوگا؟یونگینمیدونم کدوم
راه افتادم به سمت خونه
مامانم زنگم زد
مامان.س《سلام سوکیونگ
ما میخوایم بریم خونه عمت اینا
شاید شب اونجا بمونیم
میخوای بیای؟
سوکیونگ《نه شما برید من شب تنها میخوابم
از هیچیمنمیترسم کسیو نفرستید مواظبم باشه
مامان.س《باش
مواظب خودت باش
بای بای
سوکیونگ《لحظه خوبی بود
رفتم خونه
چندتا آهنگ داشتم که وقتی ناراحت بودم گوش میکردم
(۳ ساعت بعد)
از گریه خسته شدم
خوابم گرفت
گوشیم زدمتوی شارژ و خابیدم
......
شوگا《دختر امروزیه توی فکرم بود
خیلی خوشگل بود
اسمشو فک کنم گفت
سوکیونگ
پارک سوکیونگ بود فکر کنم
اینستاگرامش رو بزار ببینم
آیدیشو زدم
پیجشاومد بالا
باباش قبلا آیدل بوده
مامانش هم میکاپآرتیست
دوتاشون توی ی کمپانی بودن
چقد قشنگ..
ساعت ۶ بود..
تصمیم گرفتم بخابم...
.......
خیلی چرت شد:/
م̶ن̶ ع̶ا̶ش̶ق̶ ت̶و̶ ش̶د̶م
سوکیونگ《ببخشید آقا
بعدش تند تند دوییدم و ازش دور شدم
شوگا《داشتم برای خودم قدم میزدم که ی دختر خورد بهم
بوی عطرش خیلی خوب بود
دلممیخاست تا ابد توی بغلم باشه
سریع ازمجدا شد و معذرت خواهی کرد و رفت
چقد کیوت بود
بیخیال شدم و هدفونم رو در آوردم و برای خودم آهنگپلی کردم
سوکیونگ《داشتم آهنگ گوش میدادم و میرفتم مغازه
یه سری خرت و پرت خریدم
یهو اون پسره که خوردمبهش رو دیدم
یکی سعی داشت کیف پولش و هدفونش بدزده
منفهمیدم
وقتی طرف اومد ازش اینارو گرف
محکمکیفمکوبیدم توی سرش
اسپری فلفل رو در کردم و زدم تو صورتش
صورتشو گریون گرفت. و رف
شوگا《با تعجب به دختره زل زدم
مات شدم...چقد قشنگ زدش
خیلی ممنون...
سوکیونگ《خواهش میکنم
گوشیمو برداشتم و راه افتادم
دیدم همونم داره ازین ور میاد
داشت همراه منمیومد که بهش یدونه لواشک دادم
گفت ممنون
ولی منو هنوز نشناخته
به زور میکنم تو دهنش
شوگا《ممنون من لواشک نمیخورم
سوکیونگ《ینی میخواید ناراحتمکنید'بغض
شوگا《کم آوردم و سریع لواشکو ازش گرفتم و ماسکمو سریع کشیدم پایین و خوردم لواشک رو
سوکیونگ《چقد خوشگل بود قیافش..
چقد شبیه گربه هاش
خیلی قیافش آشناس
شبیه اون عضو گروه که هی آریانا توی مدرسه میگه بود
شوگا؟یونگینمیدونم کدوم
راه افتادم به سمت خونه
مامانم زنگم زد
مامان.س《سلام سوکیونگ
ما میخوایم بریم خونه عمت اینا
شاید شب اونجا بمونیم
میخوای بیای؟
سوکیونگ《نه شما برید من شب تنها میخوابم
از هیچیمنمیترسم کسیو نفرستید مواظبم باشه
مامان.س《باش
مواظب خودت باش
بای بای
سوکیونگ《لحظه خوبی بود
رفتم خونه
چندتا آهنگ داشتم که وقتی ناراحت بودم گوش میکردم
(۳ ساعت بعد)
از گریه خسته شدم
خوابم گرفت
گوشیم زدمتوی شارژ و خابیدم
......
شوگا《دختر امروزیه توی فکرم بود
خیلی خوشگل بود
اسمشو فک کنم گفت
سوکیونگ
پارک سوکیونگ بود فکر کنم
اینستاگرامش رو بزار ببینم
آیدیشو زدم
پیجشاومد بالا
باباش قبلا آیدل بوده
مامانش هم میکاپآرتیست
دوتاشون توی ی کمپانی بودن
چقد قشنگ..
ساعت ۶ بود..
تصمیم گرفتم بخابم...
.......
خیلی چرت شد:/
۱۱.۱k
۲۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.