مگر من از وطنم چه میخواستم

مگر من از وطنم چه می‌خواستم؟
به غیر از نانی و
گوشه ای امن و
جیبی با حرمت و
بارانی از عشق !
پنجره ای باز
که آزادی و عشق به من دهد؟!
من چه می خواستم؟
در این حد که به من نداد
برای همین
نیمه شبی
دری را شکستم و رفتم
برای همیشه رفتم.🥀💔
#شیرکو_بیکس #بهاره🌸
دیدگاه ها (۷)

‌رو به این آینه هر پیرهنی پوشیدمغیر آغوش تو چیزی به تنم جور ...

آرام دلی، دفع غمی، مرهم دردی..♥️:)・*.‌‌◍。‌•♥️‌‌ℒℴνℯ‌‌♥️‌‌•。◍...

وطنم

در نگاهتمن خلوت تنهایی و ترانه ی تاکستانی هستمکه درفصل سخاوت...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت هشت🌷✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ...

"پارت اول""یادگاری از تاریکی"تقریبا دو سال شده است که خواهر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط