p22
p22
ویو ا/ت :
باورم نمیشد ارباب برام اون ستو خریده بود خیلی خجالت کشیدم چون اون ست یکم توری بود
بعد اینکه لباس زیرم گرفتم رفتم توی مرکز خرید و گشتم
* بعد ۲ ساعت
+ اممممم این خوبه
_ نه خوب نیس
+ برای چی
_ زشته
+ خوشگله
_ زشته
+ خوشگله
+ یهو دیدم پرید توی اتاق پرو
+ ا...ا... چکار میکنی
_ وقتی میگم زشته یعنی زشته حالا هم لباساتو بپوش بریم یه جای دیگه ...!
+ چ...چ...چشم
+ تهیونگ رفت بیرون منم همش داشتم به اون لحظه فکر میکردم و داشتم لباسامو عوض میکردم
اومدم بیرون و رفتیم مغازه های بعدی
* ۲ ساعت بعد
ویو ا/ت :
الان نزدیک ۴ ساعته که توی این مرکز خریدیم و هیچ چیز خوبی پیدا نکردیم که به سلیقه تهیونگ باشه
_ عااااااا این خیلی خوشگلههه
+ کووووو؟؟؟؟؟
_ ایناهاش خیلی خوشگله
+ خیلی پوشیدسسس
_ میخوای باز بگیرم ( عصبی )
+ نه من غلط بکنم لباس باز بپوشم
+ ولی لطفا یکم باز باشه فقط یکم ...
_ هوووووف بزا ببینم لباس خوب داره
+ اخخخ جوووون
+ این روزا نمیدونم چرا انقدر به تهیونگ نزدیک شده بودم بازم همش یه حسایی بهش داشتم ولی نمیتونستم چون اون یه مافیاس و من فقط یه خدمتکارم ...!
_ همینطوری داشتم رگالارو (همونجایی که لباسارو میچینن)
نگاه میکردم که چشمم به یه لباس خیلی شیک که توی تن مانکن بود افتاد
_ اینو برام بیاریدش
فروشنده : آقا این قیمتش خیلی گرونه و فروشی نیست
_ مطمعنی ؟
فروشنده : بله آقا مطم.....
* یهو تهیونگ دستشو محکم کوبید روی شیشه میز
_ همین ......الان.......بیارش
فروشنده : چ...چشم آقا
+ یکم ترسیده بودم چون تهیونگ اینکارو کرد بعدی وقتی آورد لباسو جلو من گرفت و گفت
_ برو بپوشش
+ ب...باش
+ رفتم توی اتاق پرو و لباسو تنم کردم خیلی شیک و قشنگ بود یکمم باز بود و فک کنم تهیونگ قبول نکنه ولی خیلی دوسش دارم پس راضیش میکنم ...
+ارباب من حا....
_ششششششششش
+ امم چیزی شده ؟
_ بیرون به من نگو ارباب شک میکنن
+ امم چشم تهیونگ
_ خوبه اووومممم لباس بازه پس نمیخریم در بیار بریم مغازه بدی
+ یااااااا تهیونگ خیلی خوشگله من اینو میخوااااااام
_ نه
+ میخواااام
_ گفتم نه
+ منم گفتم اینو میخوام چون خیلی خوشگله
_ میخوای با این لباس بری زیر خواب مردا بشی ( سرد و عصبی )
+ با این حرف تهیونگ قلبم ترکید و هیچی دیگه حس نمیکردم...
بلااایک تا پارت بعدو بیزاریم(:
🗿🍓🫂🌚🔗
ویو ا/ت :
باورم نمیشد ارباب برام اون ستو خریده بود خیلی خجالت کشیدم چون اون ست یکم توری بود
بعد اینکه لباس زیرم گرفتم رفتم توی مرکز خرید و گشتم
* بعد ۲ ساعت
+ اممممم این خوبه
_ نه خوب نیس
+ برای چی
_ زشته
+ خوشگله
_ زشته
+ خوشگله
+ یهو دیدم پرید توی اتاق پرو
+ ا...ا... چکار میکنی
_ وقتی میگم زشته یعنی زشته حالا هم لباساتو بپوش بریم یه جای دیگه ...!
+ چ...چ...چشم
+ تهیونگ رفت بیرون منم همش داشتم به اون لحظه فکر میکردم و داشتم لباسامو عوض میکردم
اومدم بیرون و رفتیم مغازه های بعدی
* ۲ ساعت بعد
ویو ا/ت :
الان نزدیک ۴ ساعته که توی این مرکز خریدیم و هیچ چیز خوبی پیدا نکردیم که به سلیقه تهیونگ باشه
_ عااااااا این خیلی خوشگلههه
+ کووووو؟؟؟؟؟
_ ایناهاش خیلی خوشگله
+ خیلی پوشیدسسس
_ میخوای باز بگیرم ( عصبی )
+ نه من غلط بکنم لباس باز بپوشم
+ ولی لطفا یکم باز باشه فقط یکم ...
_ هوووووف بزا ببینم لباس خوب داره
+ اخخخ جوووون
+ این روزا نمیدونم چرا انقدر به تهیونگ نزدیک شده بودم بازم همش یه حسایی بهش داشتم ولی نمیتونستم چون اون یه مافیاس و من فقط یه خدمتکارم ...!
_ همینطوری داشتم رگالارو (همونجایی که لباسارو میچینن)
نگاه میکردم که چشمم به یه لباس خیلی شیک که توی تن مانکن بود افتاد
_ اینو برام بیاریدش
فروشنده : آقا این قیمتش خیلی گرونه و فروشی نیست
_ مطمعنی ؟
فروشنده : بله آقا مطم.....
* یهو تهیونگ دستشو محکم کوبید روی شیشه میز
_ همین ......الان.......بیارش
فروشنده : چ...چشم آقا
+ یکم ترسیده بودم چون تهیونگ اینکارو کرد بعدی وقتی آورد لباسو جلو من گرفت و گفت
_ برو بپوشش
+ ب...باش
+ رفتم توی اتاق پرو و لباسو تنم کردم خیلی شیک و قشنگ بود یکمم باز بود و فک کنم تهیونگ قبول نکنه ولی خیلی دوسش دارم پس راضیش میکنم ...
+ارباب من حا....
_ششششششششش
+ امم چیزی شده ؟
_ بیرون به من نگو ارباب شک میکنن
+ امم چشم تهیونگ
_ خوبه اووومممم لباس بازه پس نمیخریم در بیار بریم مغازه بدی
+ یااااااا تهیونگ خیلی خوشگله من اینو میخوااااااام
_ نه
+ میخواااام
_ گفتم نه
+ منم گفتم اینو میخوام چون خیلی خوشگله
_ میخوای با این لباس بری زیر خواب مردا بشی ( سرد و عصبی )
+ با این حرف تهیونگ قلبم ترکید و هیچی دیگه حس نمیکردم...
بلااایک تا پارت بعدو بیزاریم(:
🗿🍓🫂🌚🔗
۱۷.۱k
۰۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.