از یک جایی به بعد یاد می گیری که دیگر خودت را درگیر دوس

از یک جایی به بعد یاد می گیری که دیگر خودت را درگیرِ "دوستت دارم" های بی سر و ته هیچ آدمی نکنی...
"دوستت دارم" هایی که مثل تکیه کلام، دائما وردِ زبان اند و مخاطب هایش هر روز عوض میشوند...
از یک جایی به بعد میفهمی فکر کردن به آدمی که خودش هم تکلیفش را با "دلِ امروز عاشق و فردا فارغش" نمی داند، حماقت است...
اینکه تو هنوز درگیرِ عشق بی سرانجامت باشی و او غرقِ خوشی‌ها و سرگرمِ آدم های رنگ و وارنگ اطرافش، وفاداری نیست!
خیانت به خودت است...
فکر کردن به آدمی که هیچوقت ماندن را یاد نگرفت و عشق را نفهمید،
اشتباهِ محض است...
بالاخره به خودت می آیی و میفهمی میتوانی با هر کسی خوشبخت بشوی به جز همین آدمی که یک روز فکر میکردی بودنش کنارِ تو خوشبختیِ محض است...!
دیدگاه ها (۵)

حصار ِ #آغوش مرابه #آتش ِ دستانت #فتح می کنیوقتی زبان به #زب...

یه چیزهایی هست که آدم دوست داره فقط با یه نفر داشته باشه ،با...

چشم به راهِ کسی بمان که آمدنش عجیب بوی ماندن بدهد که از پشتِ...

ﻣﻦ ﮔﺬﺷــــﺖ ﺭﻭ ﺧﻮب ﺑﻠﺪﻡ ... ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑــــﺪﯼ ﻫﺎ ... ...

🐿   한   ✧   03:03 KST   🫧 باورم نمی‌شه که بعد از بردن دسانگ ...

love Between the Tides⁷(موضوع: شروع داستان) فردای آن روز، ا/...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط