راه که میروی عقب میمانم

راه کـه می‌روی عقـب می‌مــانـم …

نـه بــرای اینکــه نخواهـم با تو هم قــــدم باشـم …

می‌خواهـم پا جـــای  پاهــایــت بگـــذارم …

می‌خواهـم رد  پــایــت را هــیچ خــیابــانی در آغوش نکشـَـد …!!!

تــو تمـامـا” برای منی
دیدگاه ها (۱)

بادی بذر تـو را در دلـــم انداخـــت و ُ رفــتمن مانـــده ام ...

یک فصل از یک قصه؟نه! این را نمی خواهممی خواهم از این پستمامِ...

من از قبل “باخته” بودم“مچ انداختن”بهانه ای بود؛برای گرفتن دو...

خوبان را باید روی چشم ها گذاشت …کجایی ؟! چشم هایم بهانه ات ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط