سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
متاسفم برای این تاخیر یک روزه دیروز اصلا حالم خوب نبود و اصلا شرایط نوشتن رو نداشتم
سفر به ایران 💜
travel to Iran 💜
p7
ات : من نه منم نه من منم
هوپ: جاننن.....صحیح
ات : راستی شما تا به حال تهران رو دیدین؟چیری دربارش میدونید؟
نامجون : از اون جا که خیلی خیلی هول هولی اومدیم امممم نه:/
ات : خب پس بخورین بریم تهران گردی
خلاصه خوردن و حاضر شدن لباساسونم میزارم
ات : فقط حتما ماسک و کلاهاتون رو بزارید بعضی از ایرانیا...خب خیلی بچه گلی هستن ولی کنترلی روی رفتارشون ندارن
جین : آه اینجا هم مجبورم چهره هندسامم رو بپوشونم چه حیف
شوگا: بیا بابا خودشیرینی نکن
و سپس رفتن بیرون
ات تصمیم داشت اول برج میلاد رو نشونشون بده و از اونجایی که به خونشون نزدیک بود پیاده رفتن که اعضا با فضای تهران آشنا بشن
جیمین : واو اینجا خیلی متفاوته
ته ( کره ای ): چه مسخرس کجای اینجا متفاوته
کوکی : ته
ته : باشه باشه
جین : راستی ات سلام ( حالا انگلیسی فرض کنید دیگه ) به فارسی چی میشه؟
ذهن ات : بیت یه ذره اذیت کنیم
ات : چرا؟
ذهن ات : خو حال میده
ات : گناه دارن
ذهن ات : بکن یه زره بخندیم دیگه
جین : ات؟
ات : ها چی ؟ آهان خب سلام به فارسی میشه پدرسگ
جین : پٓدٍرسگ؟
ات : اره آفرین
یهو جین به یه خانم هه گفت
جین : مادام پدرسگ
خانمه چپ چپ به جین بدبخت نگاه کرد
جین : ات یه سوال
ات داشت از خنده میترکید و صورتش لبو شده بود
جین : چرا قرمزی روی شدی؟
ات: هیچی هیچی سوالت رو بپرس
جین : اینجا با سلام کردن مشکل دارن ؟
ات : چه میدونم فعلا که نه
زبان راوی عزیزتون
خلاصه اینا همینجوری داشتن راه میرفتن کوک و جین به هر کس میرسیدن میگفتن پدرسگ XD
که یهو یه آقاهه یقه جین رو گرفت
ات دوید سمتش و گفت : آقا نکن اینا خارجین یه زره از زبان ما رو یاد گرفتن فکر میکنن پدرسگ یعنی سلامممم
آقاهه : خو خانم حواستون باشه دیگه آدم فکر بد میکنه
آقاهه رفت
ات پقی زد زیر خنده
خو این پارتم تموم شد حواستون باشه ها از شنبه شرطی میکنم و خدافظظظ
متاسفم برای این تاخیر یک روزه دیروز اصلا حالم خوب نبود و اصلا شرایط نوشتن رو نداشتم
سفر به ایران 💜
travel to Iran 💜
p7
ات : من نه منم نه من منم
هوپ: جاننن.....صحیح
ات : راستی شما تا به حال تهران رو دیدین؟چیری دربارش میدونید؟
نامجون : از اون جا که خیلی خیلی هول هولی اومدیم امممم نه:/
ات : خب پس بخورین بریم تهران گردی
خلاصه خوردن و حاضر شدن لباساسونم میزارم
ات : فقط حتما ماسک و کلاهاتون رو بزارید بعضی از ایرانیا...خب خیلی بچه گلی هستن ولی کنترلی روی رفتارشون ندارن
جین : آه اینجا هم مجبورم چهره هندسامم رو بپوشونم چه حیف
شوگا: بیا بابا خودشیرینی نکن
و سپس رفتن بیرون
ات تصمیم داشت اول برج میلاد رو نشونشون بده و از اونجایی که به خونشون نزدیک بود پیاده رفتن که اعضا با فضای تهران آشنا بشن
جیمین : واو اینجا خیلی متفاوته
ته ( کره ای ): چه مسخرس کجای اینجا متفاوته
کوکی : ته
ته : باشه باشه
جین : راستی ات سلام ( حالا انگلیسی فرض کنید دیگه ) به فارسی چی میشه؟
ذهن ات : بیت یه ذره اذیت کنیم
ات : چرا؟
ذهن ات : خو حال میده
ات : گناه دارن
ذهن ات : بکن یه زره بخندیم دیگه
جین : ات؟
ات : ها چی ؟ آهان خب سلام به فارسی میشه پدرسگ
جین : پٓدٍرسگ؟
ات : اره آفرین
یهو جین به یه خانم هه گفت
جین : مادام پدرسگ
خانمه چپ چپ به جین بدبخت نگاه کرد
جین : ات یه سوال
ات داشت از خنده میترکید و صورتش لبو شده بود
جین : چرا قرمزی روی شدی؟
ات: هیچی هیچی سوالت رو بپرس
جین : اینجا با سلام کردن مشکل دارن ؟
ات : چه میدونم فعلا که نه
زبان راوی عزیزتون
خلاصه اینا همینجوری داشتن راه میرفتن کوک و جین به هر کس میرسیدن میگفتن پدرسگ XD
که یهو یه آقاهه یقه جین رو گرفت
ات دوید سمتش و گفت : آقا نکن اینا خارجین یه زره از زبان ما رو یاد گرفتن فکر میکنن پدرسگ یعنی سلامممم
آقاهه : خو خانم حواستون باشه دیگه آدم فکر بد میکنه
آقاهه رفت
ات پقی زد زیر خنده
خو این پارتم تموم شد حواستون باشه ها از شنبه شرطی میکنم و خدافظظظ
۱۰.۳k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.