PART17
ا.ت:ممنون.فقط سرم جونگی رو چیکار کنم؟
د.ج:خودم میام
ا.ت:باشه
رفتیم بالا و دکتر جانگـ سرم جونگی رو برداشت
د.ج:خانم مین،سعی کنید غذای چرب بهش ندید. حداکثر ماهی ۱ بار بهش غذای چرب میتونهبخوره
ا.ت:باشه.ممنونم
بعد از ۵ دقیقه بالا خره جونگی به هوش اومد و بهـ آرومی گفت...
جونگی:ما..مان
ا.ت:عزیزم خوبی؟
جونگی:آ...آر.ه
ا.ت:دیدی؟جراحی تموم شد
جونگی:واقعاا؟
ا.ت:آره
ا.ت:غذا سفارش دادم بیا بریم بخوریم
جونگی:باش..شه
ا.ت:جونگی همینجا بمون من برم به خاله بگم غذا رو بیاره
رفتم و به بورام گفتمــ ببریم غذا رو توی اتاق جونگی
باهم غذا رو بردیم و شروع به خوردن کردیم
*بعد از غـذا*
جونگی:مرسی خاله،مرسی مامان
ا.ت:خواهش میکنم♡
د.ج:خودم میام
ا.ت:باشه
رفتیم بالا و دکتر جانگـ سرم جونگی رو برداشت
د.ج:خانم مین،سعی کنید غذای چرب بهش ندید. حداکثر ماهی ۱ بار بهش غذای چرب میتونهبخوره
ا.ت:باشه.ممنونم
بعد از ۵ دقیقه بالا خره جونگی به هوش اومد و بهـ آرومی گفت...
جونگی:ما..مان
ا.ت:عزیزم خوبی؟
جونگی:آ...آر.ه
ا.ت:دیدی؟جراحی تموم شد
جونگی:واقعاا؟
ا.ت:آره
ا.ت:غذا سفارش دادم بیا بریم بخوریم
جونگی:باش..شه
ا.ت:جونگی همینجا بمون من برم به خاله بگم غذا رو بیاره
رفتم و به بورام گفتمــ ببریم غذا رو توی اتاق جونگی
باهم غذا رو بردیم و شروع به خوردن کردیم
*بعد از غـذا*
جونگی:مرسی خاله،مرسی مامان
ا.ت:خواهش میکنم♡
۸.۶k
۰۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.