خواب دیدم ما را بریدند و به کارخانه چوب بری بردند

خواب دیدم ما را بُریدند و به کارخانه‌ چوب بُری بردند.
آنکه عاشق بود، پنجره شد؛
آنکه بی رحم بود، چوبه‌ی دار؛
از من اما دری ساختند برای گذشتن
#پل_الوار
دیدگاه ها (۲)

در چارراه‌ها خبری نیست ،یک عده می‌روندیک عده خسته بازمی‌آیند...

برهنه نمی‌شوممگر هنگامی که تورا بپوشانم ... #آدونیس

و دایره‌ی حضورتجهان را در آغوش می‌گیرد... #احمد_شاملو

زمستان بودبوسه آتش زدیم و گرم شدیم ... #غلامرضا_بروسان

My violent mafiaseason2Part9صبح روز بعد ویو ا.ت با الارم گوش...

p⁵یه روز عادی که تو اتاقش نشسته بود.. و به عکس ات زل زده بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط