فیک: چرا تو؟
#فیک: چرا تو؟
پارت پنج☆
سوهو: خب پس بریم... اه راستی... خواهر برادر داری؟
یونا: ممم... نه متاسفانه.. البته مامانم چند روز پیش زایمان کرد
+ها؟ پس چطور میگی خواهر برادر ندارم؟...
_خب راستش مامان بابام از هم طلاق گرفتن...
مامانمم با یه مرد دیگه ازدواج کرده و بعد دوسال بچه به دنیا اورد
+عجبب.... من مامانم از دنیا رفت و بابامم تازه 7 ساله که یه زن گرفته... زن خوبیه ولی خب بازم جای مامانمو نمیگیره اونم تازه بچه دار شده...
_اوه متاسفم
+چرا؟
_از اینکه باعث شدم این اتفاق یادت بیاد
+اولن که من پرسیدم دوما این اتفاق که من مامان ندارم همیشه باهامه چیز جدیدی نیس
_هومم... اوهوم... تازه مامانم بهم گفت بیام بهش سر بزنم ولی میترسم بابام ناراحت بشه..
+چرا؟!
_نمدونم
+اگه خیلیه مامانتو ندیدی بنظرم بهتره که بری پیشش مامانتم حتما خوشحال میشه
_اون؟ خوشحال؟
اون اگه دوستم داشت ولم نمیکرد بره... الان9ساله که مامانمو درست حسابی ندیدم...
+اون دوستت داره.... چون با بابات مشکل داره دلیل نمیشه تورو دوست نداره... اشتباه برداشت نکن
_اخرین باری که دیدمش حاضر نشد حتی بغلم کنه...
از اونجا فهمیدم دوسم نداره تو چه میدونی اخه... مامانمو بهتر از هرکسی میشناسم....
+خب... چرا بش نمیگی که چه حسی داری؟
_نه.... چیو بگم! بگم برگرد؟ چرا ولم کردی؟ اون الان بچه هم داره دیگه....
+اوممم میخوای حال و هوات عوض شه؟
_هیق... اوم چطور؟
+یخمک بهترین راه حله... خودمم وقتی حالم میگیره میرم یخمک میخرم....
_اومم تاحالا امتحان نکردم...
+وقتی حالت بد میشه چیکار میکنی؟
_هیچی فقط به آسمون نگاه میکنم پیشنهاد میکنم یه بار اینکار رو بکن
+باوووش
<سوهو یخمک خرید>
یونا: اخه چرا اینقدد حااال میده لامصب
اوفف جیگرم حال اومد
سوهو: دیدی گفتم
یونا: اوهوم عالیهه دفعه بعد مهمون من
مرسیی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
پارت پنج☆
سوهو: خب پس بریم... اه راستی... خواهر برادر داری؟
یونا: ممم... نه متاسفانه.. البته مامانم چند روز پیش زایمان کرد
+ها؟ پس چطور میگی خواهر برادر ندارم؟...
_خب راستش مامان بابام از هم طلاق گرفتن...
مامانمم با یه مرد دیگه ازدواج کرده و بعد دوسال بچه به دنیا اورد
+عجبب.... من مامانم از دنیا رفت و بابامم تازه 7 ساله که یه زن گرفته... زن خوبیه ولی خب بازم جای مامانمو نمیگیره اونم تازه بچه دار شده...
_اوه متاسفم
+چرا؟
_از اینکه باعث شدم این اتفاق یادت بیاد
+اولن که من پرسیدم دوما این اتفاق که من مامان ندارم همیشه باهامه چیز جدیدی نیس
_هومم... اوهوم... تازه مامانم بهم گفت بیام بهش سر بزنم ولی میترسم بابام ناراحت بشه..
+چرا؟!
_نمدونم
+اگه خیلیه مامانتو ندیدی بنظرم بهتره که بری پیشش مامانتم حتما خوشحال میشه
_اون؟ خوشحال؟
اون اگه دوستم داشت ولم نمیکرد بره... الان9ساله که مامانمو درست حسابی ندیدم...
+اون دوستت داره.... چون با بابات مشکل داره دلیل نمیشه تورو دوست نداره... اشتباه برداشت نکن
_اخرین باری که دیدمش حاضر نشد حتی بغلم کنه...
از اونجا فهمیدم دوسم نداره تو چه میدونی اخه... مامانمو بهتر از هرکسی میشناسم....
+خب... چرا بش نمیگی که چه حسی داری؟
_نه.... چیو بگم! بگم برگرد؟ چرا ولم کردی؟ اون الان بچه هم داره دیگه....
+اوممم میخوای حال و هوات عوض شه؟
_هیق... اوم چطور؟
+یخمک بهترین راه حله... خودمم وقتی حالم میگیره میرم یخمک میخرم....
_اومم تاحالا امتحان نکردم...
+وقتی حالت بد میشه چیکار میکنی؟
_هیچی فقط به آسمون نگاه میکنم پیشنهاد میکنم یه بار اینکار رو بکن
+باوووش
<سوهو یخمک خرید>
یونا: اخه چرا اینقدد حااال میده لامصب
اوفف جیگرم حال اومد
سوهو: دیدی گفتم
یونا: اوهوم عالیهه دفعه بعد مهمون من
مرسیی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
۵۲۴
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.