قب فیک جیمین

قب فیک جیمین

ویو جیمین
ساعت ۵ و نیم صبح بیدار شدم کارامو کردم صبحونه خوردم راه افتادم به بیمارستان از بوفه یه ایس کافی خریدم خوردم

ویو ات
ساعت ۶ صبح بیدار شدم کارای لازمو کردم لباس پوشیدم صبحونه خوردم رفتم بیمارستان برا خودم از بوفه یه شیر موز واسه خودمو کوک خریدم رفتم اتاق کوکی
تق تق تق ( مثلا صدای دره)
کوکی: بفرمایید
ات: سلام اوپا
کوکی: سلام ات
ات: برا خودم شیرموز خریدم گفتم برا تو هم شیر موز بخرم
کوکی: واییی میسی خیلی دوست دارم( یه حالت فوق ذوق و فوق کیوتی)
ات: خواهش
تق تق تق
کوکی: بفرمایید
جیمین: سلام کوکی اِ ات تو هم که اینجایی
ات: اره رفتم برا خودم شیر موز بخرم گفتم برا کوکی هم شیر موز بخرم
جیمین: کار خوبی کردی
ویو جیمین
رفتم تو اتاق کوکی چون می خواستم پرونده بیمارمو بهم بده چون کارای کوک زیاد بود رییس گفت که پروندرو بدن به من رفتم اتاق کوکی که دیدم ات هم اونجاس
جیمین: ا راستی ات میگم برا عمل امروز اماده ای
ات: اره
جیمین : یک ساعت دیگه شروع میشه
ات: اوهوم
ات : من دیگه برم خدافظ
جیم کوک: خدافظ
جیمین: کوکی پرونده ی بیمار دوهونگ سونگ( نگا کنید ادمینتون چه اسم خوبی گذاشته)


شرطا
۳ کام
۸ لایک