من گرفتار تو بودم تو گرفتار خودت

من گرفتار تو بودم تو گرفتار خودت
من شدم یار تو اما توشدی یار خودت

من شدم شمع شب افروز تو در تنهایی
تو شدی ماه درخشان شب تار خودت

گفته بودم که کشم بار غمت را بر دوش
ای دریغا که شدی یار دل آزار خودت

شب و روزم شده لبریز خیال تو ولی
بی خیال منی و غرق در افکار خودت

دور چشمان تو گشتن شده هر دم کارم
تو شدی دایره ی نقطه ی پرگار خودت

تا که ناز تو خریدار شدم قیمت جان
شده ای مشتریه عشوه ی بازار خودت....
#mo30bat
دیدگاه ها (۳۶)

ﯾﺎﺩ ﺍﯾﺎﻡ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﯽ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﻏﺼﻪ ﺑﻮﺩﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﮔﻢ ﮔﺸﺘ...

ﺗﻮ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺧﺎﮐﻢ ﺷﺪﯼﯾﮏ ﺷﺒﯽ ﻧﺎﯼ ﻏﺰﻝ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻪ ﯼ ﭼﺎ...

ﯾﮑﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﻢ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺖ، ﺩﻡ ﻧﺰﺩﻡ .ﯾﮑﯽ ﺻﺪﺍﻗﺘﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔ...

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺟﺪﺍﮔﺎﻧﻪ ﺑﺴ...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

love Between the Tides³⁵تهیونگ: عاشق کی؟ ا/ت: توتهیونگ: من؟ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط