دهنت پُره انگار...
_دهنت پُره انگار...
حرف داری بزن
_آدم وقتی تکلیفش با خودش معلوم نیست:) وقتی دلش جای دیگس نباید آرامش کسیو بریزه به هم:)
_آرامشتو ریخته به هم؟
_یادم رفت بود خیلی چیزا...
یادم انداخت...
یادم انداخت و خودشو زد به اون راه...
انگار یه جمله ای رو بنویسی رو کاغذ و نصفه ولش کنی
_خب پاک کنو وردار پاکش کن
_چند بار خواستم پاک کنم ولی نشد
_غلط گیر بزن
_یعنی غلط بوده؟
_غلط بوده که نا آرومی...
عشق باید آدمو آروم کنه دیگه...
تپش قلب داری و آرومی دلشوره داری
و آرومی میبینیش لرز میگیرتت اما...
_آرومی؟
_اما تا ببینی حواسش بهته آروم میشی
_حواسش بهم نیست...
حواسش پرته
_رسید به فیلتر...
سوخت دستت
_میسوزونمش...
کارِ پاک کنو غلط گیر نیست...
همین امشب میسوزونمو خاکسترشو میدم دست باد
_باد میاد مگه؟
_دل من طوفانه...
صدای دریا بیخِ گوشمه...
چشمامو ابر گرفته...
گونه هام کویره
_تو یه رعدوبرق کم داری...
یه رعدوبرق از جنس فریدون فروغی که که کویره گونه و چشم و اَبروتو سیراب کنی
_آروم میشم؟
_رهاش کن بره رفیق...
آروم میشی...
#علی_سلطانی
حرف داری بزن
_آدم وقتی تکلیفش با خودش معلوم نیست:) وقتی دلش جای دیگس نباید آرامش کسیو بریزه به هم:)
_آرامشتو ریخته به هم؟
_یادم رفت بود خیلی چیزا...
یادم انداخت...
یادم انداخت و خودشو زد به اون راه...
انگار یه جمله ای رو بنویسی رو کاغذ و نصفه ولش کنی
_خب پاک کنو وردار پاکش کن
_چند بار خواستم پاک کنم ولی نشد
_غلط گیر بزن
_یعنی غلط بوده؟
_غلط بوده که نا آرومی...
عشق باید آدمو آروم کنه دیگه...
تپش قلب داری و آرومی دلشوره داری
و آرومی میبینیش لرز میگیرتت اما...
_آرومی؟
_اما تا ببینی حواسش بهته آروم میشی
_حواسش بهم نیست...
حواسش پرته
_رسید به فیلتر...
سوخت دستت
_میسوزونمش...
کارِ پاک کنو غلط گیر نیست...
همین امشب میسوزونمو خاکسترشو میدم دست باد
_باد میاد مگه؟
_دل من طوفانه...
صدای دریا بیخِ گوشمه...
چشمامو ابر گرفته...
گونه هام کویره
_تو یه رعدوبرق کم داری...
یه رعدوبرق از جنس فریدون فروغی که که کویره گونه و چشم و اَبروتو سیراب کنی
_آروم میشم؟
_رهاش کن بره رفیق...
آروم میشی...
#علی_سلطانی
۱۱۷
۳۰ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.