برایت قهوه میریزم
برایت قهوه میریزم
کمی شیر
دو قاشق شکّر
میگذارم جلویت رویِ میز
گلدان گل را کنار تر میگذارم
تا بهتر ببینمت
قیافه ی جدی به خودم میگیرم
و با لهجهای که حالا برایِ خودم هم بیگانه است میگویم
قهوه ات سرد میشود
هر کجا که هستی
زودتر به خانه بیا
و همانطور می نشینم تا تو یکروز بیایی
کمی شیر
دو قاشق شکّر
میگذارم جلویت رویِ میز
گلدان گل را کنار تر میگذارم
تا بهتر ببینمت
قیافه ی جدی به خودم میگیرم
و با لهجهای که حالا برایِ خودم هم بیگانه است میگویم
قهوه ات سرد میشود
هر کجا که هستی
زودتر به خانه بیا
و همانطور می نشینم تا تو یکروز بیایی
۱۰۹
۳۰ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.