پارت ²²
پارت ²²
.................
؛؛ چیه
_ نمیخوابی؟
؛؛ نه
_ گشنت نیس؟
؛؛ نه
_ میتونی تا صب زنده بمونی؟
؛؛ ن ... چی میگی مگه داشتم میمردم
پا نمیشد منم به زور کولش کردم تا اتاق بردمش بعد شوتش کردم رو تخت دختره لج لجو درشو بستم و رفتم تو اتاق خودم یه ویدوی دیدم معمولا قبل خواب یه ویدیو میبینم تا بتونم بهتر بخوابم ... داشتم ویدیوی میدیدم که صدا از اتاق بغلی میومد رفتم تو اتاق دیدم داره با خودش حرف میزنه خداروشکر اون اتاق که پنجرش قفله رو دادم بهش وگرنه باید از حیاط پشتی جمش میکردم متوجه من نشده بود
_ ببینم میخوای تا صب با سایه خودت حرف بزنی؟
؛؛ یا امام ... ببینم تو چطوری اومدی داخل؟ در زدن بلد نیستی؟
_ نخیر اینجا خونه منه هرجاشو دلم بخواد میرم اجازم نمیگیرم
؛؛ اها که اینطور پس من میرم تا هرجاشو بخوای وجب به وجب بگردی
_ برو بابا یه شوخی کردم خوابت نمیبره؟
؛؛ نه
_ میایی اتاقم؟
؛؛ یاا خجالت سرت نمیشه
_ با اون ذهن منحرفت ... منظورم اینه که بیا بریم یه فیلم ببینیم تا خوابت بگیره
؛؛ اها خوب یه جوری گفتی ادم فکرایه بد میکنه باشه میام
رفتم سمت در که دیدم زل زده به من یه نگاه بهش انداختم تازه پاشو دیدم و یادم افتاد نمیتونه درست راه بره رفتم و بلندش کردم برمدش تو اتاقم و یه ویدیویه دیگه گذاشتم و شروع کردیم تماشا کردن فیلم دیدن حواسمو پرت میکنه کلا یادم میره چرا ناراحت بودم یه نگا
به یونا انداختم که شدیدا حواسش پرت فیلم بود بامزه شده بود اصلا متوجه نگاه من نشده بود منم فق نگاش میکردم موهایه لخت قهوایش خیلی کیوته الان دقت میکنم هیچوقت موهاشو جم نمیکرد همیشه یا بافت بود یا باز باز تاحالا ندیدم لباس خیلی رسمی بپوشه یا باز به غیر از اون مهمونی حالا یونهی به غیر از لباس باز چیز دیگه ای برا پوشیدن نداره بیخیال این حرفا شدم و فیلمو دیدم ..... فیلم دیگه تموم شد یه نگا به یونا انداختم که هنوز به صفحه روبهروش زل زده بود برگشت سمت منو گفت
؛؛ چرا اینقدر زود تموم شد
_ یعنی چی خوب داستان تا همینجا بود
؛؛ این سری دومی نداره؟
_ داره
؛؛ بزار بزارر
_ ساعت ۲ نیم شبه دختر بگیر بخواب
؛؛ نههه بزار هنین یه دونه بعدش میخوابم
عین این بچه هایه ۲ ساله داشت سر یکم بیدار موندن چونه میزد خندم گرفته بود از این بچه بازیش ولی نخندیدم
_ ببین قول میدم فردا رو هرچقدر میخوای فیلم نگا کنی ولی الان دیگه واقعا دیروقته بخوابیم هوم؟
؛؛ خیررر من تا نبینم از جام تکون نمیخورمم
_ هوفف باشه
ذوق کرد و منتظر موند تا بزارم .... کیوتتتت سری دومشو با بدبختی از سایتا پیدا کردم و گذاشتم چون تازه اومده بود پیداکردنش سخت بود دوباره باحالت ذوق مانندی به صفحه زل زد
.................
؛؛ چیه
_ نمیخوابی؟
؛؛ نه
_ گشنت نیس؟
؛؛ نه
_ میتونی تا صب زنده بمونی؟
؛؛ ن ... چی میگی مگه داشتم میمردم
پا نمیشد منم به زور کولش کردم تا اتاق بردمش بعد شوتش کردم رو تخت دختره لج لجو درشو بستم و رفتم تو اتاق خودم یه ویدوی دیدم معمولا قبل خواب یه ویدیو میبینم تا بتونم بهتر بخوابم ... داشتم ویدیوی میدیدم که صدا از اتاق بغلی میومد رفتم تو اتاق دیدم داره با خودش حرف میزنه خداروشکر اون اتاق که پنجرش قفله رو دادم بهش وگرنه باید از حیاط پشتی جمش میکردم متوجه من نشده بود
_ ببینم میخوای تا صب با سایه خودت حرف بزنی؟
؛؛ یا امام ... ببینم تو چطوری اومدی داخل؟ در زدن بلد نیستی؟
_ نخیر اینجا خونه منه هرجاشو دلم بخواد میرم اجازم نمیگیرم
؛؛ اها که اینطور پس من میرم تا هرجاشو بخوای وجب به وجب بگردی
_ برو بابا یه شوخی کردم خوابت نمیبره؟
؛؛ نه
_ میایی اتاقم؟
؛؛ یاا خجالت سرت نمیشه
_ با اون ذهن منحرفت ... منظورم اینه که بیا بریم یه فیلم ببینیم تا خوابت بگیره
؛؛ اها خوب یه جوری گفتی ادم فکرایه بد میکنه باشه میام
رفتم سمت در که دیدم زل زده به من یه نگاه بهش انداختم تازه پاشو دیدم و یادم افتاد نمیتونه درست راه بره رفتم و بلندش کردم برمدش تو اتاقم و یه ویدیویه دیگه گذاشتم و شروع کردیم تماشا کردن فیلم دیدن حواسمو پرت میکنه کلا یادم میره چرا ناراحت بودم یه نگا
به یونا انداختم که شدیدا حواسش پرت فیلم بود بامزه شده بود اصلا متوجه نگاه من نشده بود منم فق نگاش میکردم موهایه لخت قهوایش خیلی کیوته الان دقت میکنم هیچوقت موهاشو جم نمیکرد همیشه یا بافت بود یا باز باز تاحالا ندیدم لباس خیلی رسمی بپوشه یا باز به غیر از اون مهمونی حالا یونهی به غیر از لباس باز چیز دیگه ای برا پوشیدن نداره بیخیال این حرفا شدم و فیلمو دیدم ..... فیلم دیگه تموم شد یه نگا به یونا انداختم که هنوز به صفحه روبهروش زل زده بود برگشت سمت منو گفت
؛؛ چرا اینقدر زود تموم شد
_ یعنی چی خوب داستان تا همینجا بود
؛؛ این سری دومی نداره؟
_ داره
؛؛ بزار بزارر
_ ساعت ۲ نیم شبه دختر بگیر بخواب
؛؛ نههه بزار هنین یه دونه بعدش میخوابم
عین این بچه هایه ۲ ساله داشت سر یکم بیدار موندن چونه میزد خندم گرفته بود از این بچه بازیش ولی نخندیدم
_ ببین قول میدم فردا رو هرچقدر میخوای فیلم نگا کنی ولی الان دیگه واقعا دیروقته بخوابیم هوم؟
؛؛ خیررر من تا نبینم از جام تکون نمیخورمم
_ هوفف باشه
ذوق کرد و منتظر موند تا بزارم .... کیوتتتت سری دومشو با بدبختی از سایتا پیدا کردم و گذاشتم چون تازه اومده بود پیداکردنش سخت بود دوباره باحالت ذوق مانندی به صفحه زل زد
۱۳.۴k
۲۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.