پارت5
پارت5
ا.ت: هانی
هانی: مرض جونگکوک اومده ارومتر
ا.ت: چی جونگکوک اومده
هانی: اره چیه
ا.ت: هیچی
هانی رفت بلندشدم موهامو صاف کردم صورتمو شستم یه لباس قشنگم پوشیدم موهامو گوجه ای بستم رفتم بیرون
ا.ت: سلام
کوک بلند شد یه لبخندی زد
کوک: سلام
ا.ت:هانی گوشیت زنگ میخوره
هانی: الان برمیگردم
کوک: چخبر بیب
ا.ت: هانی الان صداتو میشنوه مامانم خونه است؟
کوک: نه نترس فقط خودم و خودت و هانی هستیم
ا.ت: اها
کوک:امروز بخاطر تو اومدم
ا.ت: بخاطر من چرا
هانی: من اومدم ا.ت بلند شو یه شربتی درست کن گرممون شد
ا.ت: چشم دادش قشنگم
رفتم و یه شربتی درست کردم
ا.ت:بفرمایید
کوک خواست برداره
هانی: برا خودت درست نکردی
چرخیدم نگاش کنم شربتا از دستم افتاد رو لباس کوک
هانی: چیکار کردی
ا.ت: وایی ببخشید
کوک: مشکلی نداره
رفتم دستمال کاغذی برداشتم کشیدم رو کت کوک
هانی: دست و پا چلفتی
ا.ت: ببخشید اینجوری پاک نمیشه هانی بلند شو یه لباس براش بیار
هانی: به من چه خودت اینکارو کردی
کوک: نه اشکالی نداره
ا.ت: نه اخه سرد بود سرما میخورید
هانی: دستتو بردار
ا.ت: منظورت
بعد دیدم دستم رو پای کوکه
ا.ت: وای ببخشید
کوک: نه اشکالی نداره
ا.ت: پاشو دیگه(باداد)
هانی: باشه رفتم
ا.ت: کوک واقعا ببخشید
کوک:نه عزیزم اشکالی نداره
کوک منو تو بغل خودش گرفت
کوک: هنوز نیومده وایسا
ا.ت: 😊
#کوک
#فیک
#سناریو
ا.ت: هانی
هانی: مرض جونگکوک اومده ارومتر
ا.ت: چی جونگکوک اومده
هانی: اره چیه
ا.ت: هیچی
هانی رفت بلندشدم موهامو صاف کردم صورتمو شستم یه لباس قشنگم پوشیدم موهامو گوجه ای بستم رفتم بیرون
ا.ت: سلام
کوک بلند شد یه لبخندی زد
کوک: سلام
ا.ت:هانی گوشیت زنگ میخوره
هانی: الان برمیگردم
کوک: چخبر بیب
ا.ت: هانی الان صداتو میشنوه مامانم خونه است؟
کوک: نه نترس فقط خودم و خودت و هانی هستیم
ا.ت: اها
کوک:امروز بخاطر تو اومدم
ا.ت: بخاطر من چرا
هانی: من اومدم ا.ت بلند شو یه شربتی درست کن گرممون شد
ا.ت: چشم دادش قشنگم
رفتم و یه شربتی درست کردم
ا.ت:بفرمایید
کوک خواست برداره
هانی: برا خودت درست نکردی
چرخیدم نگاش کنم شربتا از دستم افتاد رو لباس کوک
هانی: چیکار کردی
ا.ت: وایی ببخشید
کوک: مشکلی نداره
رفتم دستمال کاغذی برداشتم کشیدم رو کت کوک
هانی: دست و پا چلفتی
ا.ت: ببخشید اینجوری پاک نمیشه هانی بلند شو یه لباس براش بیار
هانی: به من چه خودت اینکارو کردی
کوک: نه اشکالی نداره
ا.ت: نه اخه سرد بود سرما میخورید
هانی: دستتو بردار
ا.ت: منظورت
بعد دیدم دستم رو پای کوکه
ا.ت: وای ببخشید
کوک: نه اشکالی نداره
ا.ت: پاشو دیگه(باداد)
هانی: باشه رفتم
ا.ت: کوک واقعا ببخشید
کوک:نه عزیزم اشکالی نداره
کوک منو تو بغل خودش گرفت
کوک: هنوز نیومده وایسا
ا.ت: 😊
#کوک
#فیک
#سناریو
۴۷.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.